حمیدرضا سیدناصری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره صنعت کمیک در ایران اظهار کرد: نقل داستان با بهرهگیری از تصاویر از زمان مصر باستان وجود داشته، چنانکه برخی از کارشناسان قدمت کمیکاستریپ را به عصر حجر و انسانهای اولیه نسبت میدهند و نمونه تصاویر کشیده شده بر دیوار سنگی غارها، شاهد این مدعاست. کمیکها معمولا طرح داستانی محکمی دارند که در آن ماجراهای شخصیتهای اصلی کمیک روایت میشود؛ مضمون عمده کمیکها برخورد ابرقهرمان داستان با مشکلات و ضدقهرمانها و شکست دادن آنهاست.
به گفته مدیر انتشارات ذکر، بسیاری از کارشناسان، کشور ایالات متحده را خاستگاه کمیکاستریپ میدانند. بنابراین واقعیت، ناگزیر بخش عمدهای از تاریخچه کمیکاستریپ به آثار مذکور اختصاص یافته است. با این وجود نبایستی تصور شود که این کشور، تولیدکننده برترین داستانهای مصور است.
وی فراز و فرودهای فراوانی که در صنعت کمیکاستریپ در این کشور رخ داده را نشانگر کیفیت نازل محصولات غربی و عدم ارزش هنری در آنها دانست و افزود: بهعنوان مثال کمیکاستریپهای آمریکایی در دهه ۵۰ میلادی به خاطر خشونت و برهنگی موجود، مورد انتقاد بسیاری از افراد حتی در کشور ایالات متحده قرار گرفت. بهنظر میرسد علاقه وافر آمریکاییها به خلق و خواندن کمیکاستریپها بهویژه از نوع قهرمانیاش، در این نکته ظریف نهفته باشد که وطن آنها به دلیل نداشتن پیشینه قدیمی و تاریخی کهن و غنی، نیازمند است تا کاراکترها و قهرمانان خیالی را خلق کند تا شاید نقیصه مذکور جبران شود ـ اما در عمل این قهرمانها بعضاً توخالی و فاقد ارزشهای والای انسانیاند.
سیدناصری با اشاره به بهرهگیری از کمیکاستریپ در بسیاری کارتونها و فیلمها گفت: جای تأمل دارد که کشور ایران با پیشینهای کمنظیر و پشتوانهای چون افسانههای کهن پارسی و ادبیات غنی، کمتر از این رسانه مؤثر سود جسته است. با این که کمیکاستریپها سرگرمکننده و جذابند و مخاطب را دقایقی یا ساعتی به صفحه روزنامه یا صفحات یک مجله پیوند میزنند، نباید آنها را پیشپا افتاده انگاشت. اساسا کمیکها از همان ابتدای حیات خود با مقاصد اجتماعی یا سیاسی در آمیخته بودند. مثلا داستان «تن تن» از همان روزهای اول انتشارش در مجله «لوپتی ونتیم» پیامهایی استعماری و نژادپرستانه را به نفع استیلای فرهنگ غربی القا میکرد و خوانندگان و منتقدان بسیاری، کارتونیست «تن تن» هرژه را با حرفها و یادداشتهای انتقادیشان سخت نواختند.
قواعد کمیک را نمیشناسیم و نمیتوانیم در فضایی معقول به همکاری بپردازیم
این مترجم و نویسنده در ادامه سخنانش درباره دلایل کمتوجهی به کمیکاستریپ در ایران عنوان کرد: پدید آوردن یک اثر کمیکاستریپ نیازمند یک کار گروهی است و دستکم به دو فرد داستانپرداز و تصویرگر همزمان با هم نیاز است و این دو فرد باید اشتراکات و نزدیکیهای سلیقهای و فکری خاصی با هم داشته باشند و به عبارت بهتر کار و فکر همدیگر را قبول داشته باشند. اما متاسفانه کار تیمی در ایران چندان موفق نبوده و در بیشتر موارد، قواعد آنرا نمیشناسیم و نمیتوانیم در فضایی معقول به این نوع همکاری بپردازیم. از اینرو همین معدود آثار کمیکاستریپی هم که در ایران چاپ میشود، غالبا ترجمه است و فقط با کمک یک مترجم پدید میآید. از سویی دیگر مردم از رسانههایی مانند سینما و تلویزیون خیلی بیشتر از کتاب استقبال میکنند، براین اساس بیشتر هنرمندان عرصه تصویرگری نیز ترجیح میدهند که اگر هم ایدهای برای این نوع آثار داشته باشند آنرا در قاب سینما و تلویزیون و به شکل انیمیشن به نمایش بگذارند.
به گفته ناشر کتاب کمیکاستریپ «شازده کوچولو» اصولا ما در پدید آوردن آثار تالیفی کاستیهای کمی و کیفی داریم و این کمبودها شامل کمیکاستریپ هم میشود. در سالهای اخیر شاهد موفقیتهای بزرگی در حوزه تصویرگری بودهایم، در حوزه تالیف هم کارهایی دیده میشود، اما متاسفانه کمتر شاهد همراهی و تعامل تصویرگر و داستانپرداز هستیم. بهنظر میرسد به خاطر ویژگی ایجاز در کمیکاستریپ و اینکه بیشتر اطلاعات مربوط به داستان را به شکل دادههای بصری انتقال میدهد، لازم باشد که نشریات روی این قالب بیشتر سرمایهگذاری کنند، در حالیکه از تاثیرگذاری این نوع اثر غفلت میشود.
سیدناصری افزود: داستانها و روایتها و اسطورههایی مانند «هزار و یک شب»، «کلیله و دمنه» و «شاهنامه» قابلیت زیادی برای پرداختن در قالب کمیکاستریپ دارند؛ بهخصوص که در این داستانها و روایتها به شکلی خاص به فضای داستان و شخصیتها توجه شده و میتوان از این امکانات بالقوه بهرهبرداری زیادی کرد.