به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به بهانه نمایشگاه کتاب فرانکفورت 2015 نخستین جلسه نشست دلایل کم توجهی ناشران غربی به تولیدات ایرانی با عنوان «چرا کتابهای ناشران ایرانی کمتر مورد توجه ناشران غربی قرار میگیرد؟!» با حضور دکتر ایرج اسماعیل پور قوچانی – استاد و محقق دانشگاه LMU مونیخ آلمان، نادر قدیانی، فتحالله فروغی، برزو سریزدی و جمعی از ناشران و پدیدآورندگان کتاب کودک، نوجوان و بزرگسال کشور، عصر چهارشنبه 4 شهریور 94 (26 آگوست 2015 در سالن اجتماعات انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان برگزار شد.
ایرج اسماعیل پور قوچانی در این نشست گفت: کم توجهی ناشران غربی به آثار ایرانی به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی عمیقی است که بین فرهنگ غربی و شرقی وجود دارد. من تلاش کردم این تفاوت فرهنگی را در پروژهای با عنوان «اکونارسیس» با همکاری دوستانم در آلمان بررسی کنم.
استاد و محقق دانشگاه LMU مونیخ آلمان توضیح داد: درواقع اکونارسیس نظریهای است که میخواهد هر فاصلهای را بین نحوه تفکر در غرب با نحوه تفکر در شرق بررسی کند. وقتی درباره دلایل کم توجهی ناشران غربی به تولیدات ایرانی صحبت میکنیم، خودبهخود ناشران ایرانی را در مقابل ناشران غربی قرار میدهیم و به سیستم نشر در هرکدام از فرهنگها میپردازیم.
وی ادامه داد: دراصل منبع این تفاوت بر اساس انسانشناسی تصویری است؛ در انسانشناسی تصویری با سیستمهای بصری سروکار داریم چراکه چیزی که ما میبینیم نوع تفکر ما را درباره جهان مشخص میکند. زمانی که ما چیزی را میبینیم، همان موقع هم آن را تجزیه و تحلیل میکنیم. فرهنگهای مختلف، سیستمهای بصری کاملا مختلفی ایجاد میکنند زیرا افراد، دنیا را از زاویه دید خودشان میبینند، بنابراین فهمیدن فرهنگ دیگران برای آنها بسیار سخت و دشوار است. درنتیجه نیاز به تفکر خیلی عمیقی در سیستمهای بصری سایر افراد، اعم از ناشران دیگر کشورها وجود دارد.
اسماعیلپور قوچانی با تاکید بر اینکه فرهنگ بصری شرق و غرب از دو فردیت و دو سیستم روانشناسی متفاوت شکل گرفته است، گفت: ساختارهایی که ذهن ما را میسازند بسیار سختجان و دیرپا هستند و ما به راحتی نمیتوانیم از یک فرهنگ بصری به فرهنگ بصری دیگری برویم. بین فرهنگها در غرب با شرق تفاوت زیادی وجود دارد و این عدم تطابق فرهنگی سبب بروز خلاءها و اختلافهای زیادی شده است که بر همه موارد از جمله قضاوت، ارزشگذاری و حتی عرضه و فروش تولیدات یک فرهنگ به فرهنگ دیگر تاثیر گذاشته است.
وی یادآوری کرد: فرهگ شرق، فرهنگی سه گانه است که از فرهنگ غرب، فرهنگ قبل از اسلام و فرهنگ بعد از اسلام تشکیل شده، درواقع تا حدودی فرهنگ غربی در شرق وجود دارد، بنابراین پذیرش تولیدات و فرهنگ غربی برای شرقیها تا حدودی راحتتر است اما اینکه بخواهیم فردی را با تفکر غربی نسبت به فرهنگ و تولیدات شرقی مجاب کنیم کار بسیار دشواری پیش رو داریم.
این کارشناس ادبی ادامه داد: فرهنگ، امتداد انسانی طبیعت است و فرهنگ ما (شرقی) قدرت زیادی برای تطابق یافتن و به نوعی پنهان شدن دارد و این قدرت تطابق با محیط امکان دستیابی به اهدافش را به او میدهد اما نباید فردیت در آن پدیدار شود زیرا به او صدمه میزند. هیچ وقت نباید بگوییم فلان فرهنگ غربی است یا شرقی، زیرا با این کار از بسیاری از حقایق فاصله میگیریم.
وی اظهار کرد: این تفاوت فرهنگی سبب شده بین کتابهای غربی و شرقی تفاوتهای زیادی ایجاد شود که برخی از آنها آشکار و برخی ناآشکار است، تفاوتهای آشکار به راحتی قابل دستیابی و تفاوتهای ناآشکار به سختی مشخص میشوند. فرهنگ شرقی تا حدود زیادی به ناآشکار بودن، کلمه و صوت توجه دارد و اهمیت زیادی به خط و نقاشی میدهد درحالیکه فرهنگ غربی تا حد زیادی به مرئی بودن، جسم و تصویر اهمیت میدهد.
اسماعیلپور قوچانی ادامه داد: نظریه اکونارسیس به تفاوت این دو نگاه و دیدگاه میپردازد. در این نظریه اکو نمادی از فرهنگ شرق و نارسیس نمادی از فرهنگ غرب است. در واقع فرهنگ نارسیس از دوران کودکی آغاز میشود، از زمانیکه کودک میتواند تصویر خودش را در آئینه ببیند و شناسایی کند. البته باید بعد از 10 سال از این نوع نگاه خارج شد اما متاسفانه بسیاری از ما هنوز در این مرحله هستیم و به نوعی دچار پارادوکس شدهایم. وقتی زندگی تبدیل به اسطورهای بنیادین میشود که وارد مرحله اکونارسیس شویم و صدا و عکس(تصویر) بتوانند با هم کار کنند، یعنی بین مرئی و جسمانی بودن که به تصویر ختم میشود با نامرئی و کلمه بودن ارتباط برقرار شود.
این استاد دانشگاه توضیح داد: در فرهنگ نارسیس علاقه زیادی به حفاظت از جسم، عریانی، فردی بودن، کمدی، استعمار و عینیگرایی وجود دارد، درحالیکه در فرهنگ اکو علاقه زیادی به خط، روحانیت، نامرئی بودن، مرگ و خودویرانگری دیده میشود. در فرهنگ شرقی فاصله بنیادی انسان با کتاب، نهفته است و با کتاب به عنوان یک موجود واقعی برخورد میشود، درحالیکه در فرهنگ غربی، کتاب در امتداد بدن است و این دو نگاه کاملا باهم تفاوت دارد. درواقع ما میدانیم که چه میگوییم اما نمیتوانیم آن را برای دیگران توضیح دهیم چون در اینجا فقط کلمه حضور دارد و احساس و تجربه فردی را نمیتوان به درستی با کلمات به دیگران منتقل کرد.
اسماعیلپور قوچانی در پایان این نشست گفت: برای کم کردن این تفاوتها، ما به دنبال ایجاد فرهنگ و تفکر اکونارسیس هستیم و این تفکر باید از دوران کودکی در فرد شکل گیرد. بنابراین ما درپی برگزار کردن کارگاههایی برای کودکان هستیم که در آنها بچهها درقالب بازیهای مختلف، با سایر فرهنگهای تصویری آشنا شوند.