به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، برنامه گرامیداشت توران میرهادی با حضور نوشآفرین انصاری، محسن هجری، حسن اکبریان طبری، عبدالرضا کردی، رئیس فرهنگسرای ملل و جمعی از نویسندگان، اعضای شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودک و نوجوان عصر سهشنبه (23 آذرماه) در فرهنگسرای ملل برگزار شد.
نوشآفرین انصاری در این آیین از علاقه عمیقش با توران میرهادی سخن گفت و سپس با اشاره به علاقه شدید وی به صلح و مصاحبه بلندش با پریچهر نسرینپی با عنوان «صلح را باید از کودکی آموخت» اظهار کرد: میرهادی تمام زندگیاش را در جستجوی صلح بود. از زمانی که در فرانسه زندگی میکرد از نزدیک عمق فاجعه جنگ جهانی دوم را حس کرد و در ذهنش همیشه این پرسش بزرگ مطرح بود که چه شد کشور فرهیخته و هنرپروری مانند آلمان دچار این فاجعه بزرگ شد و بیش از 30 میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
دبیر شورای کتاب کودک ادامه داد: در محیط پیرامون وی در شکلگیری اندیشههای ماندگارش بسیار تاثیرگذار بود. براین اساس وی همواره به شکل ایجاد تغییر نگرش در انسانها بود. میرهادی شخصیت آزادی داشت و اعتقادی به ایجاد تغییرات شتابزده نداشت. گمان میکنم در نیمه دوم دهه 30 که وی فعالیتش را در کودکستانی در ایران آغاز کرد و مساله ایجاد تغییر نگرش در انسانها از طریق آموزش و پرورش میاندیشید و میخواست شخصیتی شجاع و جستجوگر را در انسانهای پیرامونش ایجاد کند. بهنظر میرهادی دولتها و نظامهای رسمی و نظام سرمایهداری فرمانبردار و انسانهای مطیع تربیت میکنند، ولی او میخواست انسانهای شجاع و پرسشگر تربیت کند.
وی در ادامه سخنانش به مساله رقابت اشاره کرد و گفت: نکته دیگری که برای میرهادی بسیار مهم بود، شناخت تفاوت بین انسانها بود و اینکه هر انسانی با دیگری فرق دارد و بر این اساس به شدت بحث رقابت را نفی میکرد و آن را مانع از صلح میدانست وقتی که در فرهنگنامه در حال تهیه مقاله «جهانی شدن» بودیم، وی عکسالعمل جدیدی بیان مساله رقابت در آنجا از خود نشان داد و نمیخواست بحث رقابت را قبول کند.
انصاری عنوان کرد: مثلث کتاب، خواننده و معلم برای توران میرهادی بسیار مهم بود، مخصوصا بحث کتاب برایش از اهمیت خاصی برخوردار بود. بر این اساس نخستین نمایشگاه کتاب را برای ارزیابی داشتههای فرهنگیمان در سال 1335 برگزار کرد. وی همچنین اهمیت زیادی به بحث کیفیت این داشتههای فرهنگی میداد و این مساله برایش بسیار مهم بود و از اینجا بود که بحث ادبیات کودک و اهمیت توجه به کیفیت بر آن را مورد توجه قرار داد. وی فوقالعاده به ادبیات عقیده داشت و به دنبال بحث توسعه ادبیات کودک در ایران بود. در آن سالها شورای کتاب کودک را بنا نهاد و بهعنوان سازمانی مردمنهاد، توصیهکننده و انتخابگر و به دنبال این مساله بود که ادبیات کودک را در ایران بهعنوان بالهای پرواز کودکان و نوجوانان معرفی کنند.
دبیر شورای کتاب کودک افزود: میرهادی معتقد بود معلمان مجبورند یکسری درسهای خاص را به دانشآموزان بیاموزند و بچهها در کلاس درس بسیار محدود هستند و باید به مباحث درسی تعیینشده بپردازند، اما در کتابخانهها بال پرواز برای کودکان فراهم میشود و از فضای محدود کلاس رها میشوند بر این اساس باید توجه خاصی به کتابخانهها شود.
به گفته انصاری، توران میرهادی کارآفرین بزرگ فرهنگی بود و صدها نفر با تلاش وی در شورای کتاب کودک و فرهنگنامه در کنارش کار میکردند. همچنین میرهادی مشوق تاسیس 12 نهاد بزرگ در کشور مانند موسسه تاریخ ادبیات کودکان، موسسه مادران امروز، موسسه توسعه فرهنگی و ... بود، ولی اصلا به دنبال مطرح شدن و شناختهشدن نبود و اعتقاد داشت. جامعه خادمان خود را میشناسد و نیازی به مطرح شدن نیست. میرهادی با اینکه رسما از سال 1357 با دولتی شدن مدرسه فرهاد بازنشسته شد، اما هرگز از فعالیتهایش در آموزش و پرورش و ادبیات کودکان دست نکشید و از سال 1358 تا آخر عمر همه زندگیاش معطوف به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شد و تعهد عجیبی نسبت به فرهنگنامه سرزمین و مردم پیدا کرده بود و اعتقاد جدی به نسل جوان داشت و من امیدوارم مردم برای احترام به نام بلند میرهادی حتما فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را که حاصل معماری این بانوی ارزشمند بود ببینند، چراکه توران همیشه این مقالهها را میخواند و ویراستاری و طراحی میکرد.
متاسفانه در کشورمان فقط آموزش داریم نه پرورش
حسن اکبریان طبری، مترجم و از اعضای شورای کتاب کودک نیز در این آیین به شخصیت چندوجهی توران میرهادی اشاره کرد و گفت: من افتخار داشتم که سالها در شورای کتاب کودک همکار این بانوی بزرگ باشم. وی انسانی بسیار با استعداد بود و وارد حوزه آموزش و پرورش و ادبیات کودک شده بود و مدرسه فرهاد را بنا نهاد و با جان و دل آن را اداره میکرد، چراکه میدانست آموزش و پرورش رسمی کشور پاسخگوی نیاز کودکان ما نیست و باید چارهای اندیشید بر این اساس تجربهها و نظریههایش درباره آموزش و پرورش نوین را در مدرسه فرهاد پیاده میکرد و همیشه این پرسش را مطرح میکرد که چرا انسانها یکدیگر را میکشند و این همه خشونت وجود دارد. وی معتقد بود باید کاری کنیم انسانها از خشونت لذت نبرند. براین اساس باید روی خصوصیاتی که کودکان از خانواده، محیط و مدرسه میگیرند و قابل تغییر دادن است کار کنیم و آنها را از خشونت و جنگ و خونریزی دور کرده و به صلح و دوستی دعوت کنیم.
این مترجم در ادامه بیان کرد: میرهادی معتقد بود علیرغم تاریکیها و ناخوشایندیها و مشکلات نباید همیشه راجع به آنها صحبت کرد، بلکه باید امیدوار بود و شمعی در تاریکی روشن کرد تا با امید و انگیزه بتوانیم گوشهای از مشکلات را حل کنیم.
وی همچنین با اشاره به مبحث آموزش و پرورش در کشورمان افزود: ما همیشه میگوییم آموزش و پرورش اما متاسفانه در کشورمان فقط آموزش داریم نه پرورش. در حالیکه پرورش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و باید در کنار آموزش توجه ویژهای به آن شود. پرورش متوجه جسم و روان انسانهاست و بسیار اهمیت دارد. یکی از بلاهایی که در کشور داریم مساله رقابت است، اما این ذهنیت همیشه در ما وجود دارد و ما باید در نگرش خود تغییرات ایجاد کنیم.
اکبریان طبری ادامه داد: در بیشتر کشورها آموزش و پرورش رسمی و برنامههای آن بهگونهای است که کارها و فعالیتهای از پیش تعیین شده و رسمی را به بچهها ارائه میدهد و باید در کنار آن آموزش و پرورش غیررسمی وجود داشته باشد. باید در کنار آموزش به پرورش خلاقیت در کودکان توجه شود به اعتقاد میرهادی برای اینکه بتوانیم موفق شویم باید از حصار «من» درآییم و به «ما» تبدیل شویم. وی معتقد بود بچهها را باید به چند گروه تقسیم کنیم و به هر کدام مسئولیتی بدهیم و از آنها بخواهیم درباره دانشمندان و موضوعات مختلف تحقیق کنند و حاصل کارشان را ارائه دهند.
این عضو شورای کتاب کودک گفت: انجام کار دستهجمعی سبب میشود کودکان از پوسته فردی خارج شوند و در قالب اجتماع در بیایند. ما در قالب اجتماع میتوانیم به اهدافمان برسیم باید رقابت را کنار بگذاریم و ببینیم که گره کار کجاست و با کمک جمع این گره را بگشاییم و این تربیت و ایجاد لذت از کارهای دستهجمعی است که باید از دوران کودکی به فرد آموخته شود.