به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نويسندگي خلاق چهارشنبه شب، 29 دي ماه 1395 با حضور هوشنگ مرادي كرماني در شهركتاب مركزي برگزار شد.
هوشنگ مرادي كرماني در این نشست پاسخ به اين سوال كه چرا نوجوانان كمتر مينويسند يا تمايل به نوشتن ندارد، گفت: به نظر ميرسد خلاقيت، دغدغه بسياري از ما تبديل شده است و گويي، همه مادران آمپول خلاقيت تزريق كردهاند و انتظار دارند بچه خلاق به دنيا بياورند.
این نویسنده و منتقد ادبی افزود: همين مساله هم باعث شده كه بسياري، براي كلاسهاي آموزشي يا كارهاي معمولي ديگر، عناوين عجيب و غريب در نظر بگيرند. مثلا ميگويند فيلم نامه نويسي با تمركز بر پايان و شروع فيلم. يعني با وسط فيلمنامه كاري ندارند. به اين ترتيب است كه در خراب كردن عنوانها خلاق شدهايم!
نويسنده كتاب پلو خورش اضافه كرد: به عقيده من خلاقيت يك توانايي فوري و آني است كه نميتوان آن را آموزش داد و افراد بايد در شرايط قرار بگيرند تا خلاقيتشان بروز و ظهور پيدا كند. به عنوان مثال، هيچكاك در يكي از فيلمهايش ميخواست از زني بازي بگيرد كه بسيار زيبا بود اما چيزي از هنر و بازيگري نميدانست. قرار بود خانم هنرپيشه وارد يك اتاق شود و تعجب كند و او همين كار را هم نميتوانست انجام دهد. بنابراين بعد از 20 بار برداشت، هيچكاك لخت شد و بالاي يك چهارپايه رفت و وقتي هنرپيشه دوباره وارد اتاق شد، به شدت تعجب كرد. به اين ترتيب، هيچكاك با استفاده از خلاقيتش به هدف رسيد؛ چيزي كه نميتوان به كسي آموزش داد.
وی همچنين گفت: از طرف ديگر، خلاقيت زماني بروز پيدا ميكند كه شروع ميكنيم به پاسخ دادن. يعني جواب دادن است كه خلاقيت را تقويت ميكند چون يك سوال، هزاران جواب ميتواند داشته باشد. به خصوص كه بچهها ذهن سيال دارند و خيلي خلاقانه پاسخ ميدهند و متاسفانه به مرور زمان، به بچهها ياد ميدهيم كه هر حرفي را نزنند، خودشان را سانسور كنند يعني اساسا سركوب ميشوند.
مرادي كرماني در بخش ديگري از سخنانش اظهار داشت: درمجموع سوال كردن است كه ذهن را به حركت در ميآورد و باعث ميشود ما به كنه مسالهاي پي ببريم. اين مساله درباره بچهها عميقتر است چون بچهها براي سوالهايي كه از آنها پرسيده ميشود، جوابهاي بسيار زيادي دارند. به قول يكي از دوستانم كنجكاوي است كه از ما انسانهاي خلاق ميسازد و انسان تا زماني زنده و پوياست كه در ذهنش سوال داشته باشد.
وي همچنين بیان کرد: سابقا وقتي دخترها يا پسرها ميخواستند به همديگر ابراز علاقه كنند، با نامه نوشتن اين كار را ميكردند و براي نوشتن هم مجبور بودند كه كتاب بخوانند. بنابراين بيشتر از حالا با كتاب و ادبيات سر و كار داشتند يعني نوشتن برايشان يك ضرورت بود؛ اما حالا همه به سمت عكس و تصوير و ابزارهاي ديداري رفتهاند بنابراين در همه جزئيات زندگيشان، كمتر مينويسند مگر اينكه اصولا آدم كتابخواني باشند.
هوشنگ مرادي كرماني در ادامه اين نشست، داستاني از كتاب پلو خورش را خواند، حضار نيز سوالاتي را در زمينه نويسندگي، خلاقيت و تربيت مطرح كردند و در نهايت جشن امضاي كتاب نيز برگزار شد.