بیوک ملکی، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره جایگاه شعر کودک امروز در میان مخاطبان اظهار کرد: وقتی که میگوییم «شعر» منظور شعری است بهرهمند از عناصر و صنایع شعری و برخوردار از مضامین شاعرانه و ... که قابل درک و در سطح مخاطب باشد. مسلماً اگر شعری این ویژگیها را داشته باشد، مخاطب را هم جذب خواهد کرد.
این شاعر پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان افزود: امروزه شاعران خوب و تازه نفسی در زمینه شعر کودک کار میکنند و آثار جذابی هم خلق میشود، اما مشکلی که سد راه این مجموعههاست و باعث میشود که این آثار چنانکه باید به دست مخاطبان خود نرسد، مشکل بازار آشفته و بیحساب و کتابِ «کتاب» است که مخاطب و پدر و مادرها را سردرگم میکند. والدین، به جز عدهای خاص، قدرت تشخیص یک اثر خوب را ندارند و کسانی هم که این قدرت را دارند، برایشان دشوار است که از میان کتابهای بیشمار و رنگارنگ شعر کودک، به راحتی کتابهای خوب را برای فرزندشان پیدا کنند.
کتابهای شعر خوب به دست کودکان نمیرسد
وی با اشاره به اینکه امروزه بچهها کم کتاب میخوانند و آمار مطالعه در کشور ما بسیار پایین است، یادآور شد: دلیل این مساله فقط این نیست که شعر کودک در جذب مخاطب موفق نبوده، درست است که کتابهای سطحی و بازاری، بازار کتاب را پرکردهاند و آسیب خود را هم میزنند، درست است که خیلی از کتابها جذاب نیستند، ولی باید توجه داشت که هیچوقت همة آثار ناب نبودهاند. خیلی طبیعی است (البته در کشور ما طبیعی شده) که هر ساله از بین صدها کتابی که چاپ میشود، تنها بخش کمی از آنها به معنی واقعی کلمه کتاباند، اما همان معدود کتابها هم وقتی که با معدود آثار خوب سالهای قبل از خود جمع شوند، برای مخاطبان مجموعهای خواندنی خواهند شد.
ملکی اضافه کرد: زمانی ما تنها پنج ـ شش مجموعه شعر برای کودک و نوجوان داشتیم (مجموعه اشعار محمود کیانوش) و تقریباً همة مخاطبان کتابخوان آنها را میخواندند و مدتها با آن شعرها یا همان چند کتاب، زندگی میکردند. حالا مجموعه شعرهای فراوانی داریم که مناسب و جذاباند اما چرا مخاطبان این شعرها را نمیخوانند؟ من فکر میکنم دلیلش این است که این آثار به دستشان نمیرسد. اگر بچهها این کتابها را ببینند حتماً آنها را میخوانند و لذت هم میبرند. بهتر است به دنبال علتهای اصلی بگردیم و فقط کاسه ـ کوزه شعر نخواندن را سر شعر نشکنیم. درست است که ما شعرهای ضعیف و خیلی ضعیف فراوانی داریم و اینگونه شعرها یکی از علتهای دور شدن بچهها از شعر است، اما در معرفی و برجسته کردن شعرها و شاعران خوب هم هیچکس و هیچ جایی اقدام موثری انجام نداده است.
اکثر کتابهای سفارشی در ایران آثار موفقی نیستند
شاعر مجموعه «در پیادهرو» در ادامه سخنانش به نگاه رسمی یا همان نگاه دولتی در شعر کودک اشاره کرد و گفت: برخی معتقدند این نگاه به شعر کودک آسیب رسانده اما به نظر من نگاه دولتی واقعا هیچ آسیبی به شعر نزده است. شاعر اگر شاعر باشد، نگاهی رسمی و غیر رسمی نمیشناسد. او راه خودش را میرود و کار خودش را میکند و نگاه خودش را دارد. اما در مورد سفارشینویسی، مسئله فرق میکند. گاهی ناشری ممکن است موضوعی را سفارش بدهد. بستگی دارد به این که سفارش چه باشد و سفارش گیرنده که باشد. لزوماً اینکه بگویم هر سفارشی بد است و نتیجهاش هم بد میشود، حرف دقیقی نیست، چون ممکن است خلاف این حرف هم ثابت شود. در تاریخ هنر هم داشتهایم که خیلی از نقاشان و هنرمندان سفارش گرفتهاند اما در اثری که خلق کردهاند خودشان بودهاند. نگاه خودشان به آن موضوع حاکم بوده و همان کارها هم جزو آثار ماندگار هنری شدهاند. البته در ایران اکثر آثار سفارشی، آثار موفقی نبوده و نیستند. بیشتر خواسته سفارشدهنده در روح کار دمیده شده و کمتر اثری از خود شاعر در آن دیده میشود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا شعر کودک به ابزاری برای کنترل و آموزش کودکان تبدیل شده است، بیان کرد: ما باید صحبت در مورد شعرهای خوب و شعرهای سطحی را از هم جدا کنیم. درست است که هر دو یک عنوان دارند اما اگر بخواهیم همه را یک کاسه کنیم، به شعرها و شاعران خوب ظلم کردهایم. مهم این است که ما «آموزش» را چطور ببینیم. آیا شما فکر میکنید شعر بزرگسال آموزش نمیدهد؟ سینما آموزش نمیدهد؟ موسیقی آموزش نمیدهد؟ به نظر من همة اینها دارند به شکلی مخاطبان خودشان را آموزش میدهند. حتی اگر یک شعر هیچ حرفی هم نزند، با موسیقی خود لذت بردن از لحظهها را آموزش میدهد.
توانایی شاعر در انتخاب قالب بسیار مهم است
شاعر «کلاغپر» درباره جایگاه نوآوریهای در فرم و قالب شعر کودک نیز گفت: با نگاهی به آثار خوبی که در این حوزه منتشر شده است، میبینیم با وجود اینکه هنوز با ایدهآلها فاصله داریم اما آثار خوبی منتشر شده که به خیلی از مسائل شعر در آنها توجه شده است. امروزه نوآوری در نحوه مضمونپردازی را در خیلی از کارها میبینیم. در مورد بکارگیری قالبهای جدیدی مانند قالب نو و نیمایی نیز کارهای زیادی انجام شده و موفق هم بودهاند. اما به نظر من بیشتر از خود قالب، توانایی شاعر مهم است که بتواند حرف را در چه قالبی بریزد. شما ممکن است شعر نیمایی و سپید بگویید اما حرفتان مناسب این قالب نباشد. بنابراین قالب، اینجا به صرف اینکه نو است جذابیتی ایجاد نمیکند.
نقد، تأثیری بر شعر کودک نداشته است
ملکی در بخش دیگری از سخنانش به جایگاه نقد در شعر کودک پرداخت و گفت: نقد وضعیت خوبی ندارد و تأثیری هم بر شعر کودک نگذاشته است. ما اصلاً نقد نداریم. البته نقد به معنی واقعی کلمه، نه تنها در شعر کودک که در شعر نوجوان و قصة کودک و نوجوان هم نداریم. نقد اجتماعی هم نداریم و جامعهای که نقد نداشته باشد رها میشود. علتش هم این نیست که جامعة نقدپذیری نیستیم. اگر هم نقدپذیر نباشیم مهم نیست. نقد باید خود را تحمیل کند.
به گفته این شاعر حوزه کودک و نوجوان، منتقد باید بتواند جریان ایجاد کند و باید یک اثر خوب را بشناساند و به عکس، کاری کند که کسی جرأت نکند اثر سطحی و ضعیف خلق کند. این منتقد باید پشتوانة قوی علمی داشته باشد، باید بتواند ضعفها و قوتها و خلاقیتهای پنهان یک اثر را کشف و بیان کند گاهی مخاطبان ما منتقدان قویتری هستند.