به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مجموعه داستان «اکبرکاراته و چشم آبی» نوشته محسن صالحی حاجیآبادی از سوی موسسه فرهنگی مطاف عشق برای نوجوانان و «مزرعه شلوغ پلوغ» نوشته دان بنتلی با ترجمه طاهره شاهمحمدی از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات ذکر برای خردسالان منتشر شده است.
«اکبرکاراته و چشم آبی» هشتمین جلد از مجموعه داستان طنز دفاع مقدس است که به تازگی به قلم محسن صالحی حاجیآبادی روانه بازار نشر شده و شامل 29 داستان به هم پیوسته با عناوینی مانند «کاشکی باز هم بیایند، بچههای خوابآلود، مشق شب، روز خداحافظی، اگر نامهربان بودیم رفتیم، تا تیرون راهی نیست، ماشین دو طبقه، دهاتیها! نه!، مرغ از قفس پرید، شبی به یاد ماندنی، افق ابتدایی و ...» است.
به گفته نویسنده در مقدمه، این کتاب برشی از خاطرات دوران آموزشی سنگرسازان بیسنگر است؛ قصه همه آنانی که دفترهای دیگر، حماسه و معنویتشان، مردانگی و شهادتشان را به رشته تحریر درآورده. اینجا داستان مهربانیها و صفایشان را مینویسیم و از اخلاق نیکو و طنزشان، از سرخی خونشان و سبزی حماسهشان میسراییم. رازهای نهفته تبسم و مرام و مسک ناب و الهی و سیره پرعمق و تو در تویشان را فاش میکنیم.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «به ابراهیم گفتم: «تو برو سر جاده من میآیم!» چوب را انداختم زیر دست و پای گوسفندها تا بدوند. از خوشحالی توی پوستم نمیگنجیدم. لیلی میکردم و با چوب روی گوسفندها میزدم، تا زودتر به خانه برسم. در را باز کردم و گوسفندها را توی طویله کردم. پدرم که در ایوان نشسته بود، گفت: «مگر مرض داری این زبان بستهها را اینقدر میدوانی! ببین چه لهلهای میزنند! حالا آبشان دادی؟ خوب سیرشان کردی؟ یا هنوز دهانشان به علفها نرسیده برشان گردوندی؟» چوب را توی باغچه انداختم و گفتم: «بعله! بعله! بعله!»...»
از دیگر کتابهای این مجموعه میتوان به «اکبرکاراته و فسقلیهای شکمو»، «اکبرکاراته و خرش»، «اکبرکاراته و آقایون کچل»، «اکبرکاراته و قلیهپیتو»، «اکبرکاراته و جورابش» و «اکبرکاراته و آسانسور» اشاره کرد.
مجموعه داستان «اکبرکاراته و چشم آبی» در قالب 136 صفحه مصور با شمارگان دو هزار نسخه منتشر شده است.
«مزرعه شلوغ پلوغ» به دست خردسالان رسید
«مزرعه شلوغ پلوغ» نیز کتاب شعری است سروده دان بنتلی و تصویرگری سیوبان دادز که با ترجمه طاهره شاهمحمدی از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات ذکر برای خردسالان منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«یه روز خوب بهار
موش موشی توی انبار
رو کاهای طلایی
خوابیده بود تنهایی
که ناگهان صدا شنید
با «قام و قوم» از جا پرید
گفت: کیه صاحب صدا؟!
«قام و قومش» رفته هوا؟!...»
کتاب «مزرعه شلوغ پلوغ» در قالب 12 صفحه مصور با شمارگان هزار و 500 نسخه با قیمت 90 هزار ریال منتشر شده است.