به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سومین نشست «بررسی استانداردهای کتاب کودک» با موضوع «چالشهای استانداردهای تصویرگری» با حضور دکتر محسن حسنپور، رئیس هیات مدیره انجمن تصویرگران ایران، علی بوذری و هدی حدادی عصر یکشنبه (یکم اسفند 1395) در مرکز مطالعات فرهنگی تهران برگزار شد.
محسن حسنپور در این نشست با مروری بر تاریخچه تصویرگری به روش انتزاع در تصویرگری ایرانی پرداخت و گفت: در روش انتزاع در تصویرگری ایرانی هنرمند در استفاده از ابزار آزاد است و این باعث جذابیت هنر انتزاعی شده است. موضوع دیگر بیان اندیشه است که در آن هنرمند آزادانه و به راحتی احساسات خود را به تصویر میکشد. در هنر انتزاعی هنرمندان با شیوههای مختلف تصاویر را سادهسازی میکنند اما میبینیم که گاهی آنقدر این تصاویر را ساده میکنند که ما فقط با بافت، خط و رنگ روبهرو هستیم و به راحتی نمیتوانیم تشخیص دهیم که چه چیزی به تصویر کشیده شده است. البته گونه دیگری در هنر انتزاعی وجود دارد و آن سادهسازی کودکانه تصاویر است که مورد بحث امروز است.
رئیس هیات مدیره انجمن تصویرگران ایران درباره جایگاه انتزاع در تصویرگری کتابهای داستان ایرانی بیان کرد: برای بررسی این جایگاه باید دو دوره قبل و بعد از انقلاب را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. در دوره قبل از انقلاب نگرش نو و حضور و فعالیت نویسندگان و شاعران نوگرا در عرصه ادبیات کودک و نوجوان ایران به چشم میخورد در این دوران افرادی مانند احمدرضا احمدی، سیاوش کسرایی و ... فعالیت داشتهاند.
وی افزود: در ادامه با تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه 40 روبهرو هستیم که بسیاری از هنرمندان و نویسندگان در آن دوران مانند مرضیه برومند و نورالدین زرینکلک را به خود جذب میکند. همچنین در این دوران تاثیرپذیری هنرمندان ایرانی از هنر نوگرایی ایران و جهان و همچنین تاثیرپذیری از هنرمندان سقاخانهای را مشاهده میکنیم که سبب ایجاد آثار بدیعی در حوزه تصویرگری شده است.
به گفته وی، در این دوران ارتباط هنرمندان ایرانی با عرصههای دنیای نوین تصویرگری جهان نیز به چشم میخورد و برخی هنرمندان در آن دوران به کلاسهای تصویرگری در خارج از کشور میرفتند و تیمی برای تولید کتابهای کودک و نوجوان مانند کتابهای درسی ایجاد شد. همچنین در این دوران توجه به شیوههای نو و چاپهای دستی و حضور هنرمندان طراح گرافیک در عرصه تصویرگری را شاهدیم.
این تصویرگر در ادامه سخنانش به کتاب «ماهی سیاه کوچولو» اشاره کرد و گفت: این کتاب از جمله آثار درخشانی است که در زمان خود توانست برنده جوایزی مانند براتیسلاوا شود و به عرصههای جهانی راه یابد و به یکباره از عرصه کتابهای واقعگرایی که کودکان و نوجوانان ما با آن آشنا بودند فاصله گرفت و به تدریج زبان جدیدی با تولید اینگونه کتابهای در کشورمان جا افتاد. از جمله این کتابها میتوانیم به کتاب «جمشیدشاه»، «عمونوروز» یا «پسرک چشمآبی» اثر فرشید مثقالی اشاره کنیم که فضاهای انتزاعی به خوبی در آنها به نمایش گذاشته شده است. همچنین در کتاب «مارمولک کوچک اتاق من» نیز این فضا دیده میشود. در کتاب «اگر جانوران صورتهای رنگی داشتند» اثر نیکزاد نجومی هم میتوانیم کار انتزاعی خوبی را مشاهده کنیم. البته مرتضی ممیز هم در خلق تصاویر انتزاعی در آثارش کارهای خوبی انجام داده و بسیار موفق عمل کرده است. علاوه بر ممیز و سایر هنرمندان زرینکلک هم در کتاب «کلاغها» بسیار خوب به این حوزه پرداخته است.
حسنپور در بخش دیگر سخنانش به دوران بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: در این دوران آثاری مانند «شش غزل» بهرام خائف را میبینیم که با شیوه منوپرینت کار خوبی خلق کرده است. همچنین محمدرضا دادگر در کتاب «هفت روز هفته» نوشته احمدرضا احمدی تصاویر خوب و سادهای آفریده است که زبانی کودکانه دارند. البته محمدعلی بنیاسدی هم در کتاب «بین ما شمعدانی است» به خوبی توانسته این فضا را به وجود آورد و این نوعی رویکرد جدید در عصر معاصر محسوب میشود.
این تصویرگر، افزود: با این وجود هیچکس به اندازه علی نامور در نزدیکشدن به دنیای کودکان تلاش نکرده است کارهای او نشاندهنده استفاده از کودک درونش است. او مفاهیم موردنظرش را با استفاده تصاویری کودکانه به مخاطب ارایه میدهد. البته هنرمندان دیگری مانند علی بوذری، هدی حدادی، راشین خیریه، مرتضی زاهدی، علیرضا گلدوزیان و امیر شعبانیپور نیز جزء تصویرگرانی هستند که به خوبی توانستهاند با زبانی ساده و کودکانه به کار تصویرگری کتاب کودک بپردازند.
به گفته این تصویرگر، فرهنگ مخاطب چیزی است که در جامعه شکل میگیرد و باید مورد توجه هنرمندان و تصویرگران قرار گیرد. کودک باید بتواند براساس آموزههایش برداشت مناسبی از تصاویر داشته باشد و اگر ما آموزههای خوبی در اختیار کودکان قرار ندهیم نمیتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم برداشت مناسبی از تصاویر داشته باشند.
حسنپور در ادامه یادآور شد: یکی از آسیبهایی که در حال حاضر وجود دارد این است که تصویرگران نباید آنگونه که برای کتابهای تخیلی کار میکنند برای کتابهای درسی هم همان کار را انجام دهند چرا که کتابهای درسی هدفشان آموزش است و استفاده از تصاویر انتزاعی سبب میشود آنها از این هدف فاصله بگیرند برایناساس استفاده از تصاویر انتزاعی تا کلاس پنجم در کتابهای درسی مناسب نیست حتی برای بیان مفاهیم دینی هم بهتر است از تصاویر انتزاعی زیاد استفاده نشود.
لذتبخشی در کتابهای ما بسیار کم است
هدی حدادی، نیز در این نشست به استانداردهای کتاب تصویری در ایران اشاره کرد و گفت: کتاب تصویری کودکان کتابی است که بخش مهمی از روایت کتاب به عهده تصویر است و در اغلب کتابهای تصویری سنتی روایت متنی وجود دارد ولی در کتابهای تصویری خود تصویر متن را روایت میکند. کتابهای تصویری تاریخ زیادی در ایران ندارند. ما غالبا کتابهایی به شکل سنتی داریم که در آن داستان توسط نویسنده نوشته میشود و بعد ناشر کتاب را برای تصویرگری به تصویرگر موردنظرش میدهد و هیچ ارتباطی بین نویسنده و تصویرگر وجود ندارد اما این شیوه کهنه و قدیمی است و در اغلب این کتابها ارتباط و همخوانی زیادی بین متن و تصاویر دیده نمیشود.
این تصویرگر و نویسنده کتابهای کودک و نوجوان ادامه داد: شیوه جدید این است که نویسنده و تصویرگر کنار هم و به پای یکدیگر پیش روند. تصویر در کتاب تصویری، تزئین و تکمیل متن نیست بلکه خود روایت است. مثلا در کتاب «قصههای من و بابام» که سال 1346 وارد ایران شد میبینیم که کتاب کاملا تصویری است اما ناشر در کنار آن متنی قرار میدهد و ما از همان موقع از دنیا عقب افتادیم چون به مخاطب اعتماد نکردیم و اجازه ندادیم خودش کتاب تصویری را بخواند و با آن ارتباط برقرار کند.
به گفته حدادی، کتاب تصویری چیزی نیست که آکادمیک شده باشد و ما کتاب مرجع و منبعی داشته باشیم تا بتوانیم راجع به آن صحبت کنیم هرچه هست براساس تجربه است.
وی در ادمه سخنانش به تقسیمبندی کتابهای تصویری اشاره کرد و گفت: این کتابها به انواع مختلفی مانند کتابهای بدون متن، آثاری که متن بسیار کمی دارند، کتابهایی که متن و تصویر هرکدام روایت خودشان را دارند و فقط در کنار هم تکمیل میشوند، کتابهای تصویری که با تصاویر تقطیع شده آمده است، کتابهای کمیک، کتابهای بازی و آموزشی که یک روند خطی را دنبال میکنند، تقسیم میشود.
حدادی همچنین یادآوری کرد: لذتبخشی در کتابهای ما بسیار کم است چون میخواهیم در آثارمان حرفهای بزرگ بزنیم و کمتر به خواسته مخاطب توجه میکنیم. سختترین کتابهای تصویری در دنیا توسط تصویرگر ـ مولفها خلق شدهاند و تصویرگر و مولف جدا از هم نبودهاند. براین اساس لازم است ناشران ما قدری به تصویرگران اعتماد کنند و اجازه دهند ایدههایشان را بیان کرده و پرورش دهند.
حدادی در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: اگر ما نتوانیم با تصویر مخاطب را جذب کتاب کنیم مخاطب به سوی رسانههای دیگر میرود. همان اتفاقی که در حال رخ دادن است. تاثیری که کتابهای تصویری در جذب مخاطب دارند در جهان ثابت شده است در کتابهای تصویری کشف، هیجان، بازی، قدرت پیدا کردن خط داستان و ... وجود دارد و میتوانند منبع مناسبی برای ایجاد ارتباط و آشتیکردن کودکان با کتاب باشند.
تصویرگری ایران جزء 10 تصویرگری برتر جهان است
علی بوذری نیز در ادامه این نشست به سهم تصویرگری ایران در بازارهای جهانی پرداخت و گفت: تصویرگری ایران جزء 10 تصویرگری برتر جهان است و در بسیاری از جایزههای تصویرگری، ایرانیها توانستهاند جایزههای مهمی مانند براتیسلاوا، بلونیا، نامی در کره، هانس کریستین اندرسن و ... به خود اختصاص دهند. امروزه بسیاری از کشورهای جهان علاقهمندند که نمایشگاهی از تصویرگری ایرانی در کشورهای خود داشته باشند که تابهحال هم نمایشگاههایی از تصاویر ایرانی در گرجستان، دانمارک، لهستان، سوئد و میلان براساس درخواست گالریهای اروپایی برگزار شده است.
این تصویرگر و نویسنده تصریح کرد: ما در نمایشگاههای جهان، سهم بزرگی از تصویرگری را به خود اختصاص دادهایم، اما درباره اینکه چقدر در بازار نشر جهانی سهم داریم باید گفت که درِ بازار نشر و چاپ آثار چندان به روی تصویرگران ما باز نیست. چون ما در ایران آنطور که باید به مخاطبان توجه نمیکنیم. اغلب کتابهایی که در ایران چاپ میشود معمولا ادعاهای بزرگی دارند. ما دوست داریم در کتابهایمان درباره مسایل مهمی صحبت کنیم و آثار آموزشی تولید کنیم و به سراغ بازنویسی افسانهها و اسطورهها برویم اما باید ببینیم که چقدر از این کتابها مورد توجه و علاقه کودکان و نوجوانان است.