محمدرضا یوسفی در آستانه روز ملی ادبیات کودک در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به وضعیت نشر کتاب کودک در ایران اشاره و اظهار کرد: شرایط نشر حوزه کودک در ایران روزبهروز بدتر میشود؛ تا دیروز نگران کاغذ و تیراژ بودیم الان رقیب اساسی دیگری به نام رسانههای مجازی هم اضافه شده که سبب کاهش روز به روز مخاطبان کتاب شده است.
این منتقد ادبی افزود: البته موضوع وجود رسانههای مجازی و رقابت آنها با کتاب در جذب مخاطب مسالهای است که در همه کشورها وجود دارد. اما در کشورهای دیگر برای این مسأله برنامهریزی کردهاند و نمیگذارند که رسانههای مجازی به حیطه کتاب و کتابخوانی هم نفوذ کرده و بر آن تسلط یابند. مثلا در کشورهایی سوئد و نروژ از هر کتابی که منتشر میشود هزار نسخه از سوی دولت خریداری شده و بین مخاطبان پخش میشود.
وی ادامه داد: این مساله علاوه بر اینکه موجب حمایت از نویسندگان، ناشران و صنعت نشر کشور میشود مانع از دسترفتن مخاطبان نیز میشود. آنها به این مساله واقفاند که وقتی مخاطب کودک از دست برود فاجعه ملی رخ میدهد چون به تدریج مخاطب بزرگسال هم از دست خواهد رفت. در سایر کشورها به حفظ مخاطب اهمیت زیادی میدهند ولی در ایران به این مساله ما توجهی نمیشود.
این نویسنده و پژوهشگر درباره گرایش کودکان به فضای مجازی و کاهش کتابخوانی توضیح داد: ما باید قبل از حادثه به فکر پیشگیری میبودیم تا این اتفاق نمیافتاد و کودکان و نوجوانانمان از کتابخوانی دور نمیشدند. رسانههای مجازی ضمن اینکه اطلاعات خوب و مثبتی به بچهها میرسانند اما در نهایت آنها را با مطالعه و کتابخوانی بیگانه میکنند و سبب میشوند بهتدریج حافظ فرهنگی کودکان تهی شود.
وی یادآور شد: حافظه فرهنگی کودک در اثر برخی مطالعات و کتابخوانیها شکل میگیرد و این کتاب است که در اعماق ذهن کودک نفوذ میکند ولی فضاهایی مانند تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک و ... نمیتواند دانش عمیقی به بچهها انتقال دهند. لذا برای حل این مساله باید از سوی دولتها برنامهریزیهای گستردهای انجام شود و این برنامهریزیها با کمک سازمانهای مردمنهاد (NGOها) در سطح کشور اجرایی شود. متاسفانه مسئولان فرهنگی ما به اشراف و درک موردنظر در نگاه به کودکان نرسیدهاند باور آنها درباره کودک بسیار ابتدایی، پدرسالارانه و اندرزگویانه است.
یوسفی با تاکید بر اینکه در این شرایط باید یک خیزش اجتماعی در کشور ایجاد شود و مردم خودشان باید به فکر آینده فرزندانشان باشند و زمینههای مطالعه را برایشان فراهم کنند، یادآور شد: همچنین شایسته است NGOهای مربوط به کودک فعالتر شوند و در این زمینه تلاش بیشتری کنند. نهادهای دولتی نیز باید زمینه را برای حضور نهادهای مدنی در اجتماع و اجرای برنامههایی برای کودکان و نوجوانان فراهم کنند. ما نیاز به NGOهای قدرتمند داریم که بتوانند مانند نهادهایی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت کنند. دولت باید امکان فعالیت نهادهای مدنی را در مدارس و آموزش و پرورش فراهم کند. و شرایط رویارویی نویسندگان با دانشآموزان ایجاد شود و ناشران بخش خصوصی و نویسندگان بتوانند با کمک NGOها به مدارس راه یابند.
این نویسنده، در ادامه با بیان اینکه در آموزش و پرورش قدرت تخیل بچهها پرورش نمییابد، گفت: چندی پیش در غالب پروژهای از بچهها خواستم داستانهایی بنویسند و برای من ارسال کنند. داستانهایی که به دست من رسید همه در حوزه رئال بود و در بین آنها داستان تخیلی و فانتزی دیده نمیشد. دلیل این مساله این است که آموزش و پرورش ما روی تخیل بچهها و پرورش آنها کار نکرده است. در حالیکه ادبیات فانتزی و نگاه فانتزی در آینده به کودک کمک میکند. مغز و ذهن او را فعال کرده و سبب میشود که انسانی خلاق باشد و بتواند مشکلات و مسایل مختلف را چه در زندگی و چه در کار به راحتی حل کند.
به گفته یوسفی، برای اینکه کودک بتواند یک نویسنده، مدیر، مهندس، کشاورز، صنعتدار و ... خوب شود نیاز دارد که قدرت تخیلش تقویت شود. همچنین قدرت نقدپذیریاش افزایش پیدا کند و این مساله از کودکی در فرد ایجاد میشود. لذا باید شرایطی فراهم شود که کودکان و نوجوانان بتوانند به کتابهای غیردرسی هم دسترسی داشته باشند.