خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- ملیسا معمار: چه بسیار آثار خوب تالیفی که به دلایل مختلف و مشکلات موجود در حوزه نشر هرگز به دست مخاطبان نرسیده و آنگونه که باید در بازار کتاب دیده نشدهاند. این درحالی است که برخی آثار ادبی نیز مانند «داش آکل»، «تنگسیر»، «شازده احتجاب» و «قصههای مجید» در ذهنها ماندگار شدهاند. این مساله به دلیل نقشی است که اقتباس سینمایی در دیده شدن آثار تالیفی ادبیات داشته است. این روزها جشنواره فیلم کوتاه تهران در پردیس ملت در حال برگزاری است و بخش «کتاب و ادبیات» برای سومین سال در این جشنواره اجرا میشود. بخشی که به ارتباط کتاب و فیلم میپردازد و نقش ادبیات و اقتباس سینمایی از آثار ادبی را مورد واکاوی قرار میدهد. بر این اساس با لیلی گلستان، مترجم درباره اقتباس ادبی و نقش آن در دیده شدن و مطرح شدن ادبیات تالیفی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما اقتباس سینمایی چه نقشی در معرفی آن اثر ادبی دارد؟
اقتباس سینمایی نقش مهمی در معرفی یک اثر ادبی دارد. ادبیات و کلمات تبدیل به تصویر میشوند و اگرسازنده امانت دار باشد و بتواند حال و هوای کتاب را خوب در بیاورد میتواند کار موفقی ارایه کند.
آیا خاطرهای از فیلمی که از اثر ادبی معروف اقتباس شده باشد در ذهن دارید؟
فیلمهای خارجی زیاد بودهاند که در این زمینه دیدهام مثل جین ایر، ربه کا، پدر خوانده، پاپیون، یا گزارش یک مرگ از گارسیامارکز که فرانچسکو روزی فیلمش را ساخت و لحظه به لحظه را امانت دار بود و حس و حال کتاب را خوب در آورده بود که فکر میکنم مارکز در کنارش بوده و در کار ساخت فیلم مشاورش بوده است. صحنه آخر کتاب که مرد برمیگردد و زن را که پیر شده میبیند و تمام نامههای زن را که باز نکرده و نخوانده به پای زن میریزد، خیلی موفق از آب در آورده است. یادم میآید که هم هنگام خواندن این صحنه و هم هنگام دیدن این صحنه در فیلم از هیجان اشک ریختم.
معمولا مهمترین و مطرحترین فیلمهای سینمایی دنیا آثاری هستند که بر اساس کتاب ساخته میشوند. به نظر شما اقتباس سینمایی از آثار ادبی آیا اساسا کار درستی است یا خیر؟
نه لزوما نمیتوان گفت مهمترین و مطرحترین فیلمهای سینمایی دنیا آثاری هستند که بر اساس کتاب ساخته میشوند، اما حتما اقتباس سینمایی از آثار ادبی اساسا کار درستی است، چون کمک زیادی به شناساندن آثار ادبی به مخاطب عام میکند.
آثار تالیفی ما شامل آثار کلاسیک و معاصر، چقدر پتانسیل و ظرفیت اقتباس ادبی را دارند؟
فکر نکنید اقتباس یک اثر ادبی کار آسانی است. کارگردان خیلی باید بتواند حال و هوا را در بیاورد. برگرداندن فضای کتاب به فضایی در فیلم کار هرکسی نیست و طرف حتما باید کارگردانی کتابخوان و اهل ادب باشد. اقتباس کارهای کلاسیک هم حتما سختتر است. به هرحال فضاهای مدرن و معاصر راحتتر از فضاهای کلاسیک برگردان میشوند. اما اگر کارهای کلاسیک اقتباس سینمایی شوند کمک میکند به شناساندن آن اثر به تماشاگران عامتر. و این خودش خدمت بزرگی است. شاید یک نفر از 10 نفر تماشاچی فیلم علاقهمند شود که اصل کتاب را بخواند و این خدمت است.
وضعیت اقتباس از آثار تالیفی در ایران را چگونه میبینید؟
فیلمهای ایرانی که تا به حال از کتابی اقتباس شدهاند فیلمهای خوبی بودهاند مثل «داش آکل»، «تنگسیر» و «شازده احتجاب». نمیدانم چرا هیچ وقت کارگردانان ما به فکر ساختن «کلیدر»، «جای خالی سلوچ» و «همسایهها» نیفتادهاند در حالیکه «کلیدر» میتواند یک سریال بسیار موفق تلویزیونی شود، محمود دولتآبادی هم میتواند به صورت مشاور فیلمنامه نویس، در زمان نوشتن فیلم نامه حضور داشته باشند تا قضیه دلخوری از نوع فیلم «خاک» تکرار نشود. و همچنین کتاب «همسایهها»ی احمد محمود پتانسیل یک فیلم درجه یک اجتماعی را دارد.
این ظرفیت در حوزه آثار تالیفی حوزه کودک و نوجوان به چه صورت است؟
در حوزه کودک و نوجوان مثلا «قصههای مجید» را داریم که خیلی خوب ساخته و برگردان شده بود ولی فیلم دیگری را به خاطر ندارم. کلا تعداد فیلمهای اقتباس شده در حیطه کودک و نوجوان زیاد نیستند.
چگونه میتوانیم اقتباس سینمایی را از آثار ادبیات خودمان برای کودکان و نوجوانان بهبود ببخشیم؟
باید کارگردان فردی اهل ادب و امانت دار باشد. از این دست فیلم هنوز زیاد ساخته نشده و چه حیف. این جا نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نقش سازندهای است که نمیدانم چرا فیلم ساختن برای بچهها را از دستور کارشان حذف کردهاند .
اقتباس سینمایی از آثار تالیفی چه صدمهای به اصل کتاب میزند؟
من اغلب با دیدن فیلمی که از یک اثر ادبی اقتباس شده گفتهام که حق مطلب ادا نشده و کتاب بهتر از فیلم است.
در اقتباسهای سینمایی که از آثار تالیفی صورت میگیرد تا چه اندازه حق مولف لحاظ می شود؟
ببینید اینجا باید بدانیم که نگاه یک هنرمند دیگر یعنی کارگردان هم وجود دارد. یعنی او ممکن است صحنه را به زعم خود دیده باشد و برداشتش از رفتار کاراکتر قصه جور دیگری باشد . و همان جور دیگر را میسازد که با نگاه نویسنده فرق دارد که قابل ایراد نیست. اما خیلیها ایراد میگیرند. بخصوص خود نویسنده اثر.