بیوک ملکی، شاعر کودک، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تصریح کرد: مهمترین مشکلی که در سیستم آموزش و پرورش و کتابهای درسی ما وجود دارد، اشکال زبانی است؛ هدف ادبیات، زبانآموزی است و شعرها و داستانها باید در وهله اول بتوانند زبان را به مخاطبانشان بیاموزند، اما متاسفانه این اتفاق در کتابهای درسی نیافتاده است.
این شاعر پیشکسوت نوجوان ادامه داد: متاسفانه مشکلات زیادی در تالیف کتب درسی و سیستم آموزش و پرورش وجود دارد که بارها و بارها راجعبه آن صحبت شده است اما متاسفانه بیتأثیر بوده است؛ مسلما حرفهایی که از سوی نویسندگان، شاعران و دستاندرکارن ادبیات بیان میشود کارشناسی شده و بیانگر ارزیابی حاصل از سیستم موجود است، اما مسئولان به جای پاسخگویی، بیتوجهی میکنند و هیچگاه از ما نخواستهاند که بشینیم و با هم حرف بزنیم.
ملکی در ادامه به ویژگیهای شعرها و داستانهای خوب اشاره کرد و گفت: به طور کلی یک کار ادبی باید جذاب باشد و مخاطب را به سمت خودش بکشاند تا بتواند پیامش را بهراحتی انتقال دهد. اما اغلب شعرها و داستانهایی که در کتابهای درسی منتشر میشود خیلی از ویژگیهای لازم را ندارد و نمیدانم افرادی که این اشعار را برای این کتابها انتخاب کردهاند، براساس چه معیارها و ویژگیهایی این کار را انجام دادهاند. بسیاری از کارشناسانی که مطالب کتابهای درسی را انتخاب میکنند، مخاطبانشان را نمیشناسند.
وی اضافه کرد: شعر باید در درجه اول «شعر» باشد. بعضی از اشعاری که در کتاب درسی استفاده شده، واقعا «شعر» نیست و بسیاری از عناصر و ویژگیهای لازم در آنها دیده نمیشود. گاهی اوقات شعری بدون اینکه از عناصر شعری قویای برخوردار باشد و صنایع شعری در آن لحاظ شده باشد، برای بچهها بسیار دلانگیز است. زیرا شاعر در این اشعار میتواند با زبانی ساده و بیپیرایه با کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار کند. این مصداق در شعرهای عباس یمینی شریف به وضوح مشخص است. اشعار این شاعر که در کتابهای درسی آمده است ممکن است از لحاظ وجوه ادبی در سطح بالایی نباشد، اما صمیمیتی که در شعرها وجود دارد سبب میشود که بچهها به خواندن آن اشعار علاقه نشان دهند و در ذهنشان ماندگار شود. همچنین میبینیم که در گذشته شعرهایی مانند «باز باران با ترانه» و «صد دانه یاقوت» برای بچهها خاطره شده است که همچنان زمزمه میشود.
حفظ کردن شعر مفروضات ذهنی کودکان را افزایش میدهد
ملکی در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه با حفظ کردن اشعار کتابهای درسی موافقید، اظهار کرد: شعر اگر جذاب باشد دانشآموزان خود به خود و با علاقه آن را حفظ میکنند. اصولا حفظ کردن شعر برای بچهها بسیار خوب است و سبب میشود بسیاری از عناصر شعر ملکه ذهن آنها شود و ناخودآگاه با موضوع و پیام شعر آشنا شوند. همچنین تأثیر بسیار مثبتی بر مفروضات ذهنی آنها دارد و آن را افزایش میدهد. به عقیده من اصلا اشکالی ندارد که از بچهها بخواهیم شعرهای کتاب درسی را حفظ کنند. البته باید این کار در مورد شعرهایی صورت بگیرد که بچهها میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
شاعر «ستاره باران» در ادامه سخنانش به اهمیت تصویرسازی در انتقال مفاهیم شعر به کودکان اشاره کرد و گفت: تصویرگری میتواند نقش مهمی در انتقال مفاهیم شعر به مخاطب داشته باشد، اما تصویر باید به گونهای باشد که بر جذابیت شعر اضافه کند. تصاویر باید بتوانند فضا و مفهوم اشعار را به مخاطب منتقل کند. شعر نوجوان تفاوت زیادی با شعر کودک دارد. زیرا در شعر نوجوان هم لایه سطحی و هم لایه زیرین وجود دارد و تصویرگر باید ماهرانه به کمک شاعر بیاید و در انتقال مفاهیم لایه درونی شعر به مخاطب تلاش کند. البته اگر کودک نتواند شعری را که برای او سروده شده است بفهمد قطعا در شعر اشکال وجود دارد.
وی گفت: همچنین باید توجه داشت فهم بعضی اشعار برای کودک سخت است، اما استفاده از این اشعار سنگین در کتاب درسی اشکالی ندارد. وجود این اشعار برای دانشآموزان لازم است. اشعاری مانند شعر سعدی برای بچهها سروده نشدهاست و باید برای دانشجویان استفاده شود اما بهکار بردن آن در کتابهای درسی راهنمایی و دبیرستان اشکالی ندارد و سبب افزایش دانش دانشآموزان میشود. در این شرایط معلمان و مربیان باید شعر را بشناسند و به درستی آن را برای بچهها قرائت کرده و توضیح دهند، نه اینکه به اشتباه آن را برای دانشآموزان بخوانند و ترجمه کنند. اگر بتوانیم اشعار شاعران کهن را برای بچهها بازگو کنیم و به درستی مفاهیم آن را برای دانشآموزان مطرح کنیم، بسیار سودمند است و سبب افزایش دانستههای آنها میشود.
معلمان فرهیخته و علاقهمند، دانشآموزان را به کتابخوانی جذب میکنند
وی ادامه داد: کتاب درسی در افزایش گرایش کودکان و نوجوانان به مطالعه و کتابخوانی بسیار تاثیرگذار است. البته نقش آموزش و پرورش در کتابخوان کردن بچهها فقط به وسیله کتاب درسی نیست، بلکه آموزش و پرورش میتواند کارهای زیادی در این حوزه انجام دهد تا بچهها به مطالعه علاقهمند شوند. یکی از این راهها، استفاده از معلمان فرهیخته و علاقهمند به مطالعه است. این معلمان هستند که با دانش و بینش خود میتوانند در آینده افرادی آگاه و همچنین شاعران و نویسندگان زیادی تربیت کنند.
این شاعر گفت: این مساله باید در تصمیمگیری مسئولان در سطوح بالا لحاظ شود. اگر وزیر یا معاون وزیر در آموزش و پرورش خلاقیت داشته باشند، میتوانند معلمهای خلاق و کارآمدی را در این حوزه جذب کند. یک معلم خوب باید علاوه بر کتاب درسی به سایر کتابهای حوزهاش تسلط داشته باشد. همچنین به زمینههای مختلف ادبی و هنری علاقهمند باشد تا بتواند دانشآموزان فرهیختهای تربیت کند اما متاسفانه این اتفاق به ندرت صورت میگیرد.
ملکی اظهار کرد: انگار سیستم ما اصلا قرار نیست چیزی را به دانشآموز یاد بدهد زیرا وقتی آنها فارغ التحصیل میشوند نمیتوانند خوب بنویسند. بسیاری از دانشجویان ما در رشته ادبیات حتی یک بار هم گلستان سعدی را مطالعه نکردهاند. درواقع بچهها نمیتوانند با مطالب کتاب درسی ارتباط برقرار کنند و فقط یک سری مطالب را برای کسب نمره حفظ میکنند. همه چیز در سیستم آموزش و پرورش، کتاب محور و نمره محور شده است و اصلا به استعداد و علاقه کودکان و نوجوانان توجهی نمیشود.
بیوک ملکی در سال 1339 در قزوين متولد شد. وی بعد از انقلاب اسلامی، كار خود را با مطبوعات، از جلسات شعر كيهان بچهها شروع كرد و در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، مركز راديو، حوزه هنري و انتشارات سروش فعالیت داشت. «كلاغپر» (مجموعه مشترك) 1362، «آفتاب و مهتاب» (مجموعه مشترك) 1364، «ستاره باران» 1366، «بر بال رنگين كمان» 1370، «پشت يك لبخند» 1371، «كوچه دريچهها» 1376، «از هواي صبح» 1376 و «در پيادهرو» 1379 از مجموعه شعرهای منتشر شده اين شاعر است.