لطیف جعفری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)گفت: امروزه مردم اعم از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان اساسا با کتاب بیگانه شدهاند و این بیگانهشدن دلایل منطقی و غیرمنطقی زیادی دارد. از جمله دلایل منطقی در این زمینه میتوان به وجود رسانههای مختلف اشاره کرد. امروزه رسانهها انواع اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار میدهند. رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت برنامههایی دارند که نیازها و دغدغههای مختلف مخاطبان را تامین میکنند و آنها دیگر نیازی به استفاده از کتاب حس نمیکنند.
مولف کتاب «روانشناسی بازی» افزود: عدم معرفی کتابهای خوب به دانشآموزان نیز از دیگر دلایل منطقی در عدم گرایش مخاطبان به کتابخوانی است. متولی خوب کارش هدایت دانشآموزان برای خواندن کتاب است اما متاسفانه در مدارس که بچهها عمدتا در آنجا حضور دارند این متولی وجود ندارد و فردی که مسئول کتابخانه در مدارس میشود غالبا رشته و تحصیلات مرتبط با کتابداری ندارد و نمیتواند اطلاعات لازم درباره کتابها را در اختیار دانشآموزان قرار دهد. از طرفی در اکثر مواقع معمولا کتابخانههای مدارس بسته است و بچهها دسترسی به کتابها ندارند. همچنین کتابهایی که در کتابخانهها وجود دارد مطابق نیاز و سن دانشآموزان نیست. بر این اساس دانشآموزان عموما احساس میکنند نمیتوانند چیز زیادی درباره مسایل موردنظر و دغدغههایشان از طریق مطالعه به دست آورند.
جعفری در ادامه بیان کرد: همچنین در بسیاری از مواقع واقعیات احتمالی در کتابها منعکس نمیشود. با نگاهی به بازار کتاب کودک و نوجوان میبینیم که اکثر کتابها در حوزه ترجمه است و موضوعات و مسایل مربوط به جوامع دیگر را مطرح میکند و به اطلاعات واقعی که مرتبط با فرهنگ و جامعه ایرانی باشد نمیپردازد. از طرفی در کتابهای تالیفی هم خیلی به مسایل و موضوعات روز و موردنیاز کودکان و نوجوانان پرداخته نمیشود و بچهها اطلاعات واقعیتر و بهروزتر درباره موضوعات مختلف مرتبط با سنشان و دغدغههایشان را از طریق ارتباط و همصحبتی با همسالان خود یا با سوال از بزرگترها و مراجعه به فضای مجازی و رسانههای دیگر کسب میکنند.
بیتوجهی به تولید کتاب برای گروه سنی 8 تا 12 سال
مولف کتاب «مشاوره کودک» یادآور شد: موضوع دیگر این است که در کشور ما اغلب کتابها یا برای خردسالان است یا نوجوانان و کمتر به تولید کتاب برای گروه سنی 8 تا 12 سال توجه میشود. در واقع میتوان گفت این گروه سنی در آثار کودک و نوجوان گم شدهاند و کتابهای خاصی در این حوزه نداریم.
به گفته جعفری، مساله دیگری که در افزایش گرایش کودکان و نوجوانان به کتابخوانی اهمیت دارد عدم توجه والدین به این حوزه است. اغلب پدر و مادرها تصور میکنند اطلاعات کافی در مورد مسایل مختلف دارند و لزومی ندارد برای فرزندانشان کتاب بخرند یا آنها را به مطالعه تشویق کنند و معتقدند میتوانند پاسخگوی همه سوالات فرزندانشان باشند. از سویی کودکان و نوجوانان هم در اثر این تربیت خانوادگی به مطالعه کتاب برای کسب پاسخ پرسشهایشان احساس نیاز نمیکنند و معتقدند پاسخ سوالاتشان را میتوانند از والدین یا رسانهها یا همسالان خود به راحتی دریافت کنند. برهمین اساس کتاب بهعنوان منبع اصلی ارائه اطلاعات اعتبارش را از دست داده است.
کتابها باید با قیمت کمتر عرضه شوند
این روانشناس، در ادامه به راهکارهای لازم برای افزایش میزان کتابخوانی اشاره کرد و گفت: ما باید در حوزه تالیف، متخصصانی داشته باشیم که بتوانند کتابهایی مخصوص برای کودکان و نوجوانان تالیف کنند و مشخص کنند که مربوط به چه جنس و چه گروه سنی است و با چه هدفی تولید شده. همچنین نویسندگان باید وارد حیطههای گسترده شوند و از پرداختن صرف به ترجمه آثار غربی که حاوی اطلاعات کشورهای دیگر است و همچنین تولید کتاب در موضوعات خاص بپرهیزند.
مولف «روانشناسی عمومی» افزود: همچنین تولید هر کتاب در هر موضوعی باید بهصورت تخصصی توسط متخصص و کارشناس آن حوزه انجام شود و بههمراه پژوهش و مطالعه باشد و اطلاعات خاص، بهروز و نابی وابسته به فرهنگ و جامعه ایرانی را به مخاطب ارایه کند.
جعفری مساله بعدی را سیستم توزیع کتاب عنوان کرد و گفت: این سیستم باید اصلاح شود و بهگونهای برنامهریزی شود که کتابهای خوب در دسترس مخاطبان قرار گیرد. موضوع بعدی قیمت کتابهاست. اگر میخواهیم مخاطبان را به کتابخوانی تشویق کنیم باید تلاش کنیم آثار خوب و باارزش را با قیمت پایینتری در دسترس آنها قرار دهیم و تلاش کنیم این آثار بهخوبی در جامعه و به مردم معرفی شود.