به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) برنامه نوزدهمین سالگرد تأسیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با قرائت آیاتی از قرآن توسط محسن هجری، از اعضای انجمن، آغاز شد و در ادامه سعیده موسویزاده اجرای برنامه را در عهده گرفت.
فریدون عموزاده خلیلی، رئیس هیئتمدیرهی انجمن، ضمن خوشآمدگویی به حاضران گفت: «اتفاق مهمی است که یک تشکل غیردولتی نوزده سال دوام بیاورد و روی پای خودش بایستد. حق عضویت اعضا و سهم معنوی آنان این دوام نوزده ساله را رقم زده است. سال گذشته همراهی اعضا دلگرمکنندهتر از سالهای قبل بود.»
او همچنین همزمانی سالگرد انجمن و شب یلدا را به فال نیک گرفت و گفت: «اینکه شب یلدا با سالگرد انجمن یکی شده است، اتفاق قشنگی است، اما بیشتر دوستان برای نکوداشت سوسن طاقدیس در این نشست حاضر شدهاند. پیدا کردن هر فرصتی برای یاد کردن از عزیزانی که در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان زحمت کشیدهاند، یک رویداد بزرگ است. در عرصههای دیگر کمتر پیش میآید اشخاص برای نکوداشت همکارشان اینطور پرشور شرکت کنند.»
عموزاده در پایان سخنانش را با آرزوی سلامتی برای سوسن طاقدیس تمام کرد: «امیدوارم سالهای سال سوسن چلچراغ بدرخشد و این عرصه را روشن کند.»
پیش از اجرای موسیقی سنتی برای حاضران، مجری برنامه با خواندن متن تشکری از جعفرتوزندهجانی و پروین پناهی که در جریان برنامهی دیدار با یار مهربان متقبل زحمات فراوانی شده بودند، قدردانی کرد. سپس دکتر کریمی (نوازندهی سنتور) همراه هنرمند خردسالی بهنام ریحانه (نوازندهی دف) قطعاتی از چند قطعهی شاد و لُری را اجرا کرده و لحظات شادی را برای حاضرین در جشن رقم زدند.
از دیگر برنامههای انجمن برای نوزدهمین سالگردش و جشن شب چله، شاهنامهخوانی و روایت ماجرای کودکی زال بود.
همچنین از چند تن از نویسندگان کودک و نوجوان دعوت شد تا سخنان و خاطرات خود از سوسن طاقدیس را با حاضران به اشتراک بگذارند. حسین فتاحی گفت: «بین نویسنده و هنرمندِ نویسنده تفاوت بسیار است. یکی از نویسندگان انگلیسی این تفاوت را در سه ویژگی مهم میداند. سوسن طاقدیس در دورهای که ادبیات کودک چنین رشدی نداشت، هر هفته در جلسات داستانخوانی داستان تألیفی جدیدی میآورد. در قصههایش تکرار و تقلید وجود نداشت. ذهنش قصهساز و خلاق بود و هست و این همان ویژگی اول هنرمندان است. دومین ویژگی را میتوان تجربهی زندگی دانست. این ویژگی هم در داستانهای طاقدیس نمود پیدا کرده است. داستان قدم یازدهم نوع نگاه سوسن طاقدیس را به زندگی نشان میدهد. او در زندگی خودش هم این قدم را برداشته است، وقتی که در هجده نوزده سالگی تنها از شیراز به تهران آمد تا قدم در راه پیشرفت بگذارد.»
فتاحی دربارهی سومین ویژگی هنرمندان که در سوسن طاقدیس هم وجود دارد، گفت: «سومین ویژگی دانستن فوتوفن نویسندگی است. شاید کسی استعداد داشته باشد، تجربه هم داشته باشد، اما بدون دانستن فوتوفن نویسندگی به جایی نخواهد رسید.»
تخصصی کار کردن طاقدیس در حوزهی ادبیات کودک و توجه او به کیفیت کتابهایش به جای کمیت، از دیگر نکاتی بود که فتاحی به آنها اشاره کرد.
نوبت به فریبا نباتی رسید تا خاطراتش را از سوسن طاقدیس بازگو کند. نباتی گفت: «با طاقدیس در کیهان بچهها آشنا شدم. سوسن همانی بود که حسین فتاحی گفت. غیر از وجه حرفهای صمیمیت و رکبودنش هم همیشه برایم جالب بود. او صراحت زنانهای دارد که در دنیای مردسالار کمی عجیب به نظر میرسد. همین صراحت باعث شده سنگهای زیادی به او بزنند، اما هیچوقت پشت سر کسی حرفی نزد که جلوِ رویش نزده باشد. سوسن از معدود نویسندگانی است که هنرمند است و از معدود هنرمندانی است که هر قصهاش تکهای از خودش است.»
حمیدرضا شاهآبادی سومین نفری بود که برای صحبتکردن دربارهی سوسن باغ کودکی دعوت شد. شاهآبادی گفت: «وقتی مشغول تمیز کردن یک ساعت دیواری هستید، اگر کسی از شما ساعت را بپرسد، باید کمی عقب بروید و به ساعت نگاه کنید. صحبت کردن دربارهی یک دوست یا همکار قدیمی هم همینطور است. وقتی بخواهید کسی را توصیف کنید دنبال اسم و کلمه میگردید. هرچیز که در قالب کلمه درمیآید، خیلی کوچکتر از چیزی میشود که میخواستید بگویید. سوسن طاقدیس را فقط با یک کلمه می توان توصیف کرد و آن کلمه اصل است. نقش بازی نمیکند. در همان قدم اول خلع سلاحتان میکند و مجبور میشوید نقابتان را کنار بگذارید. من لذت دوستی با یک آدم اصل را در دوستی با سوسن طاقدیس تجربه کردم.»
جمالالدین اکرمی هم به اولین داستان طاقدیس به نام «بابای من دزد است» اشاره کرد و روز رسیدن این داستان را در یک پاکت نامه به دفتر کیهان بچهها تعریف کرد.
بعد از شنیدن صحبتهای این نویسندگان سوسن طاقدیس از آنان تشکر کرد و گفت: «فکر نمیکردم اینقدر که شما گفتید، خوب باشم!»
او همچنین گفت: «سالها پیش در مصاحبهای از من پرسیدند چرا اینقدر خوشحال و خندانی؟ فکر کردم و دیدم علتش این است که من چه در کودکی و چه در بزرگسالی آدم تنهایی بودم. دختر هجده نوزده سالهای بودم که میخواستم مستقل از خانواده باشم. پدر و مادرم راضی نبودند و خودم حس میکردم بالای صخرهای ایستادهام که مه سرتاپایش را فرا گرفته و نمیدانم آن پایین چه چیزی در انتظارم است، ولی پریدم. خوشحالیام برای این بود که بین آدمهایی قرار گرفتم که از جنس من بودند. من بخشی از آنها شدم و آنها بخشی از من. کسی به ما نمیگفت چهطور قصه بنویسیم. شبیه این بود که در یک راه طولانی و سرد و برفی پیش برویم تا به خورشید یا ماه برسیم و هرکس افتاد، دیگران دستش را بگیرند و بلندش کنند.»
پس از پایان سخنان سوسن طاقدیس، عموزاده خلیلی به نمایندگی از اعضای انجمن لوح تقدیر، دو شاخه گل و هدیهی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری را تقدیم او کرد. همچنین خانم گرایلی به نمایندگی از اشرف بروجردی، رئیس کتابخانهی ملی، هدیهای را به این نویسندهی باغ کودکی تقدیم کرد و یک عمر تلاش او را سپاس گفت.
خواندن یک متن با گویش مشهدی توسط مجری برنامه، گرفتن فال حافظ توسط افسون امینی به نیت جمع حاضران و اجرای موسیقی تولدت مبارک از دیگر برنامههایی بود که جشن سالگرد و یلدای اعضای انجمن را رنگینتر کرد.
در پایان نیز اعضا کیک تولد انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را بریدند و با آجیل، هندوانه و لبو این جشن باشکوه را به پایان رساندند.
گزارش: نیلوفر نیکبنیاد