به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «آواز زیر باران» و «قاصدک در باد» دو عنوان از آثار احمدرضا احمدی است که به تازگی از سوی انتشارات لوپهتو برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است و میتواند پیشنهاد مناسبی برای مطالعه آخر هفته باشد.
احمدی در «قاصدک در باد» تنهایی موجودات و آدمها را به تصویر میکشد؛ تنهایی قاصدک، تنهایی قایقران، تنهایی سیبهای روی شاخه، تنهایی کبوتران بیآب و دانه، تنهایی عروسی که دامادش را گم کرده و پسرکی که سراغ مادرش میگردد.
او در ابتدای داستان، باد و توفان و برف و باران را از عواملی معرفی میکند که سبب تنهایی و سرگردانی موجودات میشوند. توفان و باران قاصدک را از بوتهاش جدا میکند و او را تنها و سرگردان میکند. توفان و باران دامادی را از عروسش جدا میکند، باد جفت اسبی را با خود میبرد و باد در طول داستان مانعی میشود که قاصدک به خواستههایش برسد و در کنار مسافران قطار، عروس تنها، پسرکی که مادرش را گم کرده یا کنار سیب روی شاخه بماند و هر دو از تنهایی درآیند. به همین دلیل حس بدی نسبت به باد در مخاطب شکل میگیرد اما در پایان زمانی که همه از تنهایی و تنها ماندن شخصیتهای داستان ناراحتاند، میبینیم همان بادی که سبب جدایی و تنهایی افراد شده توسط قاصدکهای جوان پیغام همه این موجودات تنها را به همراهانشان میرساند و آنها را از تنهایی رها میکند.
احمدی با قلم توانایش توانسته بسیار ظریف و زیبا تنهایی موجودات را به تصویر بکشد و بگوید همان عواملی که سبب تنهایی افراد میشوند میتوانند آنها را از تنهایی و غم رها کنند. او در پایان بسیار ظریف و زیبا به حضور قاصدکها در چهار فصل سال اشاره میکند، قاصدکهایی که در چهارفصل سال برای شنیدن آواز نی لبک به کلبه پیرمرد میروند.
«آواز زیر باران» کتاب دیگری از احمدرضا احمدی است که در آن به موضوع صلح میپردازد. احمدی در این کتاب با زبانی ساده، شرح حال انسانها را به تصویر میکشد؛ انسانهایی که با اینکه در کنار هماند اما از هم بیخبرند و همیشه با هم در حال جنگاند و این جنگ همه قشنگیهای زندگیشان را از آنها گرفته است و زیبایی رنگها، عطر گلها، قشنگی فصلها، طنین صداها و آواز پرندگان را فراموش کردهاند.
احمدی در این کتاب داستان چهار پرنده(کبوتر، قناری، طوطی و کلاغ) را بیان میکند که همه در یک قفس اسیرند. تا اینکه ابری قفس را دربرمیگیرد و آنها به یک حس مشترک میرسند و باهم آواز مشترکی میخوانند. ناگهان ابر باران میشود و قفس را میشوید و پرندهها به رنگ سفید و آبی صلح درمیآیند و دوباره چیزهایی را که فراموش کردهاند به یاد میآورند و پرمیکشند و به سوی شهرهای مختلف میروند و پیامآور صلح میشوند.
احمد رضا احمدی، از شاعران و نویسندگان پیشکسوت، در سال 1319 متولد شد و سالها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کار پرداخت. او غیر از شعر و داستان چند فیلمنامه نیز نوشته است. زبان شعری احمدی از صمیمیتی خاص همراه با تصاویر زیبا و بدیع برخوردار است و عمدتا خلق تصاویر و ابهامگویی در اشعارش دیده میشود. از دیگر آثار او میتوان به «بر دیوار کافه»، «سکوت فرفره کوچکی بود که در باد میچرخید»، «موهبات فراموشی»، «میوهها طعم تکراری دارند»، «روزی برای تو خواهم گفت»، «لکهای از عمر بر دیوار بود»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزنامه شیشهای» اشاره کرد.