خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-محمدرضا مرزوقی:خواستم برای سفره نوروزی امسال چند رمان نوجوان به نوجوانان و دوستداران ادبیات نوجوان پیشنهاد کنم. در این سه سال به دلیل کار کردن روی پروژه «بچه محل نقاشها» که باید بهخاطر آنها درباره زندگی و دوره و سبک و سیاق هنری بسیاری نقاشان میخواندم و تحقیق میکردم، بخشی از فرصت مطالعاتیام به این مهم گذشته که البته برای خودم بسیار آموزنده بود. ولی لابلای خواندن دربارهی ونگوگ و امپرسیونیسم و جکسون پولاک و اکسپرسیونیزم انتزاعی و آن نقاشی کنشیاش، بالاخره فرصتی پش میآمد و کتابهای داستانی چه در زمینه نوجوان چه بزرگسال مطالعه میکردم که از میان آنها میتوانم چهار کتاب را به عنوان بهترینها برای مطالعه پشنهاد کنم.
ابتدا «زیبا صدایم کن» فرهاد حسنزاده که بسیار زیبا و هیجان انگیز ماجرای روز تولد دختری را روایت میکند که میخواهد پدرش را که از مشکل روانی رنج میبرد و در آسایشگاه بستری است در کنارش داشته باشد. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده و مثل بسیاری آثار حسن زاده جوایز زیادی کسب کرده و مورد تقدیر قرار گرفته است.
دو کتاب هم از ادبیات ترجمه معرفی میکنم که هر دو بسیار برای خودم تاثرگذار بودهاند و پیش از این برایشان یادداشتهایی هم نوشته بودم. یکی کتاب «ماهی بالای درخت» یا «ماهی روی درخت» که با عنوان «ماهیها هم پرواز میکنند» نیز ترجمه شده است. فکر میکنم توسط سه ناشر متفاوت. نویسندهی کتاب ماللی هانت است که به خوبی از عهدهی پردازش یک دختربچهی دارای سندرم خانشپریشی که اتفاقا نبوغ خاصی هم دارد برآمده. همچنین کتاب «شاید عروس دریایی» که با عنوان «عروس دریایی» نیز ترجمه شده. نویسنده کتاب «الی بنجامین» با ترکیبی درست از حزنی شاعرانه و واقعیت عینی یک موجود زیبا مثل عروس دریایی در خلق داستانی تاثیرگذار بسیار موفق عمل کرده است.
همانطور که میبینید از این دو کتاب ترجمههای متفاوتی با نامهای جورواور شده است. طبعا با شماست که کدام را برای خواندن انتخاب کنید. البته شخصا به دلیل احترام و اعتقادی که به حق مولف یا همان کپیرایت دارم، پیشنهاد میکنم ترجمهای انتخاب کنید که ناشرش رایت کتاب را خریداری کرده باشد. این هم از مضرات نپذیرفتن قانون کپیرایت است که از یک کتاب چند ترجمه با عناوین مختلف در یک کشور و یک زبان جود دارد و باعث سردرگمی و عدم اعتماد همین اندک مخاطبان بازار کتاب میشود. کپیرایت هیچ که نداشته باشد نشان از فرهنگ بالای یک کشور است. لطفا دربارهی پذیرشش چارهای بیندیشیم. چه ما به عنوان کارگر فرهنگی چه ناشر به عنوان کارفرما و چه سایر مسئولینی که در کارزار فرهنگی کشور نقشی دارند و انشالله میتوانند دو کلمه «سوربن» و «لوور» را از روی کاغذ صحیح بخوانند و در تلفظ واژههایی این همه آشنا در نمانند و دچار بهت و سردرگمی نشوند. لوور نام معروفترین موزه فرانسه است و سوربن یکی از چند دانشگاه مهم این کشور.
اما کتاب پشنهادی آخرم کتاب «سفیر شهر آدم نباتیها» نوشته ضحی کاظمی از انتشارات هوپا است که میخواهم به آن بپردازم. این داستان که در ژانر فانتزی نوشته شده داستان سه نوجوان ماجراجو است که در زمان آینده زندگی میکنند. بعد از جنگ جهانی پنجم و وقتی که دنیا تغییرات بسیاری کرده است. جهانی عاری از حیوان و گیاه و البته انسانی که ما در تصور داریم. در این جهان آدمها دو نوع هستند؛ انسانهای تیپ «الف» و انسانهای تیپ «ی» یا همان آدم نباتیها. آدمهای تیپ «الف» کار میکنند و آدمنباتیها فقط میخورند و میخوابند و خوش میگذرانند.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که تارا، راما و پاشا که از ادمهای تیپ الف یا مثل خودمان کارگر هستند، تصمیم میگیرند برای رسیدن به رویایشان، به شهر آدمنباتیها فرار کنند. کتاب با لحن ساده و روایتی که از فانتزی دارد مخاطب را با خود همراه میکند تا ببیند شخصیتهای اصلی به کجا میروند و چه سرگذشتی در انتظارشان است.
همانطور که ابتدا گفتم خواندن این کتابها را فقط به نوجوانان توصیه نمیکنم. بلکه تمام دوستداران ادبیات نوجوان و جهان نوجوان و به قولا نوجوانخوانها میتوانند از خواندن این آثار لذت ببرند و بیاموزند. و آخر اینکه پدرمادرها، معلمها، مسئولین فرهنگی، نمایندگان مجلس و دولتمردانی که به شما رای دادهایم! لطفا، لطفا، لطفا کتاب بخوانید تا الگوی خوبی برای فرزندان این سرزمین باشید. باشد که سالی خوب همراه با کتابهایی خوب و مردمی کتابخوانتر در پیش داشته باشیم.