به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بزرگترین رویداد فرهنگی است که هرساله در کشورمان برگزار میشود و فرصتی را در اختیار ناشران قرار میدهد تا دستآوردهای خود در طول یکسال را در معرض دید علاقهمندان به کتاب قرار دهند. همچنین حضور ناشران خارجی در نمایشگاه کتاب میتواند فرصتی برای ناشران داخلی فراهم کند تا بتوانند آثارشان را بهتر و بیشتر به مجامع بینالمللی معرفی کنند. اما با این وجود همواره چالشهایی وجود داشته و ناشران نتوانستهاند آنطور که باید از ظرفیتهای نمایشگاه کتاب استفاده کنند. براین اساس به سراغ محمدحسین متولی، مدیر مجموعه انتشاراتی هوپا رفتیم و با او در این زمینه گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
نشر هوپا بهعنوان یک ناشر نوپا توانسته جایگاه خود را به خوبی در بین مخاطبانش یعنی کودکان و نوجوانان باز کند و خیلی سریع به یکی از ناشران مطرح در حوزه کودک و نوجوان تبدیل شود؛ شما در زمینه معرفی آثارتان به بچههاچه اقداماتی انجام دادهاید و چه عاملی را دلیل موفقیت و جذب مخاطب میدانید.
ما در صنعت نشر کشور با کمبود ویترین در حوزه کودک و نوجوان مواجهایم و توزیع کتاب کودک و نوجوان در کتابفروشیها وضعیت مناسبی ندارند و بسیار محدود است. از سویی تعدد آثار هم بسیار زیاد است و با انبوهی از کارهای موازی در حوزه ترجمه هم روبهروییم. از طرفی شرایط اقتصادی کتابفروشیها هم خیلی مناسب نیست و اغلب فضای خودشان را از فروش کتاب به سوی فروش لوازم التحریر و محصولات دیگری بردهاند که بیشتر منافع اقتصادی دارد. در این شرایط انتشارات هوپا تلاش کرده با ارایه کتاهای هماهنگ با نیاز روز جامعه کودک و نوجوان از نظر تصویرسازی، تولید محتوا، گرافیک و طراحی مناسب و ... کشش مناسبی در بازار کتاب ایجاد کند. در حال حاضر میبینیم بسیاری از کتابفروشیهایی که در حوزه کتاب کودک هم فعالیت دارند و یا کتابفروشیهایی که حتی فقط کتابهای کمکآموزشی عرضه میکردند کتابهای انتشارات هوپا را نیز در ویترین خود گنجاندهاند و این بهخاطر استقبالی است که بچهها از کتابهای ما داشتهاند و در واقع سبب ویترینسازی در حوزه کودک و نوجوان شده است. دومین امتیاز ما ارتباط خوبی است که با مخاطب کودک و نوجوان برقرار کردهایم. استفاده از ابزارهای روز فضای مجازی موجب نزدیکی و ارتباط بسیار نزدیک ما و مخاطبانمان شده است. این ارتباط دو سویه برای هر دو طرف جذاب و قابل استفاده است. تولید محتواهایی نظیر مالتی مدیا و کلیپهای معرفی کتاب که برای تولید آنها بسیار هم هزینه و وقت صرف میشود به خوبی از سوی بچهها مورد استقبال قرار گرفته و اگر امروز سری به کانالهای ارتباطی ما در فضای مجازی بزنید موفقیت این ارتباط دو سویه را متوجه خواهید شد.
هدفتان از حضور در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چیست؛ آیا این نمایشگاه را فرصتی برای معرفی آثارتان میدانید یا فروش آنها برایتان مهمتر است؟
هدف ما از حضور در نمایشگاه نخست معرفی کتابهای جدید و سپس برقراری ارتباط با اهالی کتاب به ویژه نویسندگان، ناشران خارجی، ناشران داخلی و بخشهایی که به کتاب ارتباط دارند، است. نمایشگاه کتاب در کشور ما برخلاف نمایشگاههای کتابی که در سایر نقاط دنیا تشکیل میشود از نظر جنبه فروشگاهی بسیار مهم است ولی وقتی ما مجموعه کتابی را به نمایشگاه میبریم و معرفی میکنیم و بچهها کتابها را میخرند، بعدا بازخوردش را میبینیم زیرا آنها کتابها را در مدرسه و در میان اقوام و دوستان خود معرفی میکنند و بقیه را به خرید کتاب ترغیب میکنند.که البته عواید آن بعد از نمایشگاه و در طول سال به کتابفروشان هم خواهد رسید. در واقع نمایشگاه برای ما مکانی برای معرفی آثارمان محسوب میشود تا در آینده بتوانیم بازخورد آن را ببینیم و جنبه مالی آن ملاک ما برای حضور در نمایشگاه نیست چون با توجه به هزینههای جانبیای که دارد شرکت در نمایشگاه سود مالی زیادی ندارد، بنابراین هدف ما صرفا فروش کتاب نیست. واقعیت این است که سیستم فروش ما سنتی است و ناشر برای فروش آثارش نیاز به فیدبک دارد. در نمایشگاه میخواهیم نظرات مخاطبان را نسبت به ویرایش، طرح جلد و گرافیک نوع کتابها دریافت کنیم تا در آینده در تولید و تالیف کتابهایمان از آنها استفاده کنیم. درباره برقراری ارتباط با سایر ناشران هم با توجه به اینکه ما از ناشرانی هستیم که در انتشار آثار ترجمه قانون کپیرایت را رعایت میکنیم سال گذشته شاهد مراجعه ناشران برخی کشورها برای مذاکره به غرفه انتشارات هوپا در نمایشگاه سال 96 بودیم و ناشرانی از کشورهای ترکیه، عمان و دو کشور عربی دیگر برای مذاکره به ما مراجعه کردند اما متاسفانه فضای غرفه بهقدری کوچک بود که امکان مذاکره برای ما فراهم نبود.
با توجه به اینکه فضای غرفهها در نمایشگاه براساس معیارهای تخصیص فضا تعیین میشود، نظر شما نسبت به این معیارها چیست؟
متاسفانه معیارهای اختصاص فضا به غرفهها خیلی مشخص نیست و معیارهایی هم که اعلام شده به گونهای است که روی بحث کیفیت و محتوای آثار تاکید نشده است و تعداد آثار مورد نظر است. درحالیکه تمرکز روی شمار کتابها ملاک مناسبی برای تخصیص فضا نیست. بر همین اساس سال گذشته فضای ما در نمایشگاه کتاب بسیار محدود بود و این در حالی بود که با حجم عظیمی از مراجعات مواجه بودیم و بسیاری از کارکنانمان مجبور بودند در بیرون از غرفه بیاستند. از سویی فضای مناسبی هم برای برگزاری جلسات و نشستها و مذاکره با ناشران بینالمللی و معرفی کتابهایمان نداشتیم و خیلی از فرصتها از دست رفت.
باتوجه موقعیت غرفه شما در نمایشگاه، چه تلاشی برای برقراری ارتباطاتتان با ناشران درخارج از محیط نمایشگاه کردید؟
ما تلاشهای زیادی در این زمینه کردیم ولی بحث مارکتینگ و تجارت مطرح است. واقعیت این است که در بیزینس، مکانی که برای پذیرایی و مذاکره در نظر گرفته میشود در این مسئله بسیار تاثیرگذار است. ما تلاش میکنیم مذاکراتمان را بعد از نمایشگاه ادامه دهیم اما به خاطر وضعیت موجود خیلی از فرصتهایی که میتواند در نمایشگاه کتاب بدست بیاید، از بین میرود. واقعیت این است که در نمایشگاه به همه چیز فکر میشود به جز این مسئله و خیلی فرصتها میسوزد.
سال گذشته تا چه اندازه در ترجمه و تبادل رایت آثارتان موفق بودید؟
در نمایشگاه کتاب اصلا تبادل رایت نداشتیم اما با توجه به فعالیتی که در حوزه رایت داریم توانستیم با بعضی از ناشران ارتباط برقرار کنیم. معمولا کتابهای تالیفی را به صورت کاتالوگ چاپ میکنیم و در نمایشگاههای بینالمللی خارجی پرزنت میکنیم و با استفاده از این روش رایت آثارمان را میفروشیم. 40درصد کتابهای ما تالیفی است و امکان مبادله رایت آنها وجود دارد. «افسانه پیاز» نوشته نارسیس امامی و تصویرگریهای علیرضا گلدوزیان از جمله آثاری است که توانسته جایزه یونسکو را به خود اختصاص دهد و حق کپی رایت آن را بفروشیم و 7 جلد دیگر در مرحله مذاکره است. همچنین برخی کتابهای ما مانند کتاب «صفورا اره و غلام بهونهگیر» اثر اعظم مهدوی به فهرست «کلاغ سفید» راه پیدا کردهاند که فهرست معتبری در جامعه بینالمللی است.
بهعنوان ناشری که در نمایشگاههای خارجی متعددی حضور داشته است و با استانداردهای بینالمللی آشناست، فکر میکنید نمایشگاه کتاب تهران تا چه اندازه به استانداردهای جهانی نزدیک است، چه ظرفیتهایی در آن وجود دارد و چه کمبودهایی دیده میشود؟
من در خیلی از نمایشگاههای خارج از کشور شرکت میکنم. در آن نمایشگاهها اهالی نشر در غرفهها بیشتر تردد میکنند و محل مذاکرات اهالی نشر است و بخشهای تولید، توزیع و فروش و سیستمهایی که برای بازاریابی کتاب استفاده میشود، حضور دارند و کارهای جدیدشان را پرزنت میکنند اما با ما یک تفاوت اساسی دارند اولا اینکه چون نمایشگاه کتاب در ایران ازسوی دولت برگزار میشود وجهه سیاسی آن بیشتر است درحالیکه اگر در دست بخش خصوصی بود یکسری مسائل در نظر گرفته نمیشد. مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت یا بلونیا که کلا از سوی بخش خصوصی برگزار میشود و وجهه سیاسی آن بسیار کمتر است و دولت دخالتهای کمتری در نمایشگاه اعمال میکند. نکته بعدی این است که نمایشگاه ما به دلیل صنعت نشر بیماری که داریم به یک کتابفروشی بزرگ تبدیل شده است و فکر میکنم به این راحتی قابل تغییر نباشد. چون ما سیستم نشر سنتی داریم و ویترین مناسبی برای کتاب نداریم. اصلا در کشور ما تبلیغات خوب صورت نمیگیرد، در حالی که در کشورهای کوچک هم در هر محلهای فضایی برای فروش و نمایش کتاب کودک اختصاص داده شده است و در هر فروشگاهی بخشی برای کتاب کودک و نوجوان وجود دارد. اما این فضا در کشور ما وجود ندارد و درنتیجه نمایشگاه کتاب ما کاملا تبدیل به فروشگاه میشود و توقعی هم نمیتوانیم داشته باشیم.
چه برنامههایی برای نزدیک شدن به استانداردهای جهانی باید در نمایشگاه کتاب تهران اجرا شود؟
اگر رسانههای جمعی در این زمینه بیشتر کار کنند و آموزش و پرورش هم بچهها را بیشتر به سمت کتابخوانی ترغیب کند، میتوانیم معرفی کتابهایمان را به کتابفروشیها واگذار کنیم. در این شرایط است که کتابفروشی جنبه اقتصادی پیدا میکند و ما مشکل فروش نخواهیم داشت. همچنین در نمایشگاه به جای تمرکز بر فروش کتاب میتوانیم روی فروش کپیرایت تمرکز کنیم. پیشنهاد من این است که از 11 روز نمایشگاه کتاب 3 روز آن فقط به نمایشگاه اختصاص داده شود و فروش کتاب مدنظر نباشد تا ناشران و نویسندگانی که از کشورهای دیگر میخواهند از نمایشگاه بازدید کنند بتوانند در این مدت مراجعه کرده و وقتی را به معرفی آثارشان و همچنین شناسایی آثار خوب ناشران ایرانی اختصاص دهند. ما نویسندگانی مانند دیوید آلموند داریم که علاقه زیادی به بازدید از نمایشگاه کتاب ایران دارند اما نمیدانند فضای نمایشگاه در ایران چگونه است. قطعا حضور افرادی که در جامعه بینالمللی نشر و دنیا شناخته شدهاند موجب ارتقای سطح جامعه نشر کشور و در نتیجه امکان مبادله آثارمان خواهد شد و میتوانیم از این طریق فرهنگمان را به کشورهای دیگر در سطح بینالمللی صادر کنیم.
تا چه اندازه برای ترجمه کتابهایتان برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنید؟
تلاش میکنیم عناوینی که احساس میکنیم حرفی برای گفتن دارد و میتواند در سطح بینالمللی موفق باشد را ترجمه کنیم و ماکت یا فایل آنها را در هنگام حضور در نمایشگاههای بینالمللی با خود میبریم تا بتوانیم کپی رایت آنها را بفروشیم. متاسفانه در کشور ما تصویرسازیهای خوبی وجود ندارد و دلیل آن این است که بسیاری از ناشران کتابهای ترجمه شده را با تصاویر اسکنشده کتاب اصلی و بدون پرداخت حق کپیرایت و حق تصویرگری کتابها منتشر میکنند. در حالیکه تصویرسازی در حوزه کودک و نوجوان بحث مهمی است، ولی در کشور ما تعداد تصویرگرهایی که طبق اصول دنیا تصویرسازی کنند کم است. ناشران ما به پختهخواری عادت کردهاند و بدون کپیرایت و پرداخت حق تصویرگری و حق مترجم خوب، کتاب چاپ میکنند و تصویرگران هم وقتی میبینند کسی برای کارشان ارزش قائل نیست و ناشران به آنها توجهی ندارند انگیزه لازم برای پیشرفت ندارند. ما هم در حوزه تصویرگری و هم در حوزه تولید محتوا ضعف داریم، فاصله ما با استانداردهای دنیای زیاد است. بر این اساس فروش رایت کار مشکلی است و به سختی میتوانیم کتابمان را به فروش برسانیم. از طرفی وقتی میخواهیم آثارمان را بفروشیم باید ببینیم چقدر مطابق استانداردهاست و جامعه جهانی آنها را قبول میکند. ما در نشر هوپا همیشه تلاش کردیم کتابها را مطابق استانداردهای جهانی منتشر کنیم هرچند برای ما بسیار پرهزینه بوده است.
امسال با چه تعداد کتاب در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شرکت میکنید؟
در مجموع 230 عنوان کتاب منتشر کردهایم که همه را به نمایشگاه خواهیم برد و از این تعداد 100 عنوان کتاب چاپ نخست داریم. امسال نسبت به سال گذشته مخصوصا در زمینه کیفیت آثار رشد داشتهایم و توانستهایم کتابهای تالیفی پرفروشی منتشر کنیم. و تلاش کردهایم آثار تالیفی فاصله زیادی از نظر فروش با آثار ترجمه نداشته باشند. بهعنوان مثال کتاب «بچه محل نقاشها» اثر محمدرضا مرزوقی را منتشر کردهایم که با استقبال زیادی مواجه شد. امسال هم تلاش میکنیم سرمایهگذاری بیشتری در حوزه تالیف داشته باشیم. و هر هفته در دفتر انتشارات جلسات با نویسندگان آثار تالیفی داریم و سرمایهگذاری میکنیم تا سطح کتابهای تالیفی را بالاتر ببریم و به سطح آثار ترجمه برسانیم.
انتشارات هوپا در زمینه بازیهای فکری و آموزشی هم فعالیت دارد؛ لطفا در این زمینه بیشتر توضیح دهید.
ما قبل از انتشار کتاب، کارمان را با بازیهای فکری و آموزشی شروع کردیم و سرمایهگذاری زیادی در این زمینه انجام دادیم و تلاش کردیم طبق استانداردهای لازم در این زمینه به تولید محصولات بومی بپردازیم. در حال حاضر بهقدری اقبال از این آثار زیاد شده که میزان فروشمان از میزان تولید فراتر رفته است و تقاضا بسیار زیاد است. این بازیهای در کارگاههای خودمان تولید میشود و سبب افزایش خلاقیت در بچهها میشود. همیشه اعتقاد داشتهام نباید بچهها را نباید صرفا به سمت مهارتآموزی هدایت کنیم و به افزایش خلاقیت آنها هم باید توجه شود. متاسفانه سرانه مبلغی که والدین برای بازیهای فکری پرداخت میکنند در کشور ما بسیار پایین است و یکصدم مبلغی است که در کشورهای پیشرفته دنیا در این زمینه هزینه میشود.
به نظر شما آیا تمرکز روی بازیهای فکری و اسباببازیها سبب کاهش فروش کتاب و کتابخوانی کودکان و نوجوانان نمیشود؟
نه. بهنظر من تاثیری ندارد. ما باید همه ابعاد فکری و شخصیت کودکان را تقویت و ارتقا بخشیم. بازیهای فکری و آموزشی باعث افزایش خلاقیت در بچهها میشود و صرفا اسباببازی نیست و بچهها با روشهای حل مسئله، کسبوکار، افزایش اعتماد به نفس و تصمیمگیری بهتر آشنا میشوند اما متاسفانه در ایران هیچ نمایشگاهی برای حمایت از بازیهای فکری و آموزشی نداریم. در نمایشگاه کتاب هم این بازیها را طبق قانون نمایشگاه عرضه نمیکنیم که کتابهای ما را تحتالشعاع قرار دهد زیرا فضای ما در نمایشگاه بسیار کم است و فضایی برای ارائه بازیهای فکری نداریم در حالی که اگر میتوانستیم بازیهای فکری را در نمایشگاه کتاب عرضه کنیم قطعا سبب افزایش فروش کتاب نیز میشد چون مشتریان به بهانه بازدید از بازیهای فکری ممکن بود کتابی هم خریداری کنند. لازم به ذکر است بازیهایی که ما تولید میکنیم صرفا برای بچهها نیست و 70 درصد آنها بازیهای خانواده محور است.