هوشنگ مرادیکرمانی با حضور در غرفه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران درباره دلیل توجه به آثارش و ترجمهشدن اغلب آنها به زبانهای دیگر گفت: تصور من این است که کتابهای من ایدئولوژیک نیستند و هیچ چیزی را بهصورت مستقیم و نصیحتگونه به مخاطب منتقل نمیکنند و بیشتر، مسائل جامعه بشری و جامعه ایران را تحلیل میکند. مانند قصه «مربای شیرین» که در عین سادگی و صمیمیت جامعهای را از نظر اقتصادی، اجتماعی، مردمشناسی، جامعهشناسی و ... بررسی میکند و در قالب قضیه ساده باز نشدن درب یک شیشه مربا، آن را به دل جامعه میبرد. بیان کردن مطلب به این شیوه بسیار تاثیرگذارتر است تا اینکه بیاییم و داد و فریاد کنیم و با جملات سخت و سنگین بخواهیم این مطالب را برای مخاطب بیان کنیم.
خالق «قصههای مجید» در ادامه بیان کرد: مسئله اخلاق، دین و آموزههای اخلاقی به وفور در آثار مختلف بیان شده است و لزومی ندارد مرتب به دیگران بگوییم که چگونه باشند و چگونه زندگی کنند. من انسان ایرانی را آنچنان که به نظر خودم آمده و تصور کردهام و در مناطق مختلف چه در شهر بزرگی مانند تهران، چه در روستا و چه در جاهای مختلف دیدهام و انسان ایرانی را شناختهام در آثارم به تصویر کشیدهام، بدون آنکه ذرهای افراط و اغراق بکنم در اینکه ما خیلی خوبیم یا خیلی بدیم یا چه نوع حکومتی داریم.
وی افزود: من انسان ایرانی را با شرایط واقعیاش نشان میدهم و این مساله میتواند همه جا مطرح شود. ادبیات هم غیر از این نیست. ادبیات این است که انسان در جامعه درباره مسائلی که برایش پیش میآید چه واکنشهایی نشان میدهد. من انسان ایرانی را در داستانهایم در مقابل شرایط مختلف قرار دادهام و عکسالعملهای او را به تصویر کشیدهام.
مرادیکرمانی در ادامه بیان کرد: آنچه که من مینویسم برمیگردد به ارتباطاتی که با جامعه و مردم داشتهام و سوژههایم را دربرخورد با مردم، زندگی گذشته، خاطرات و زندگی مردم گرفتهام. برخی کارشناسان معتقدند آثار من به گونهای هستند که در ابتدا یک گلوله برف کوچکند که به تدریج که پیش میروند بزرگتر میشود.
وی با اشاره به اینکه تفاوت بین هنرمند و انسان عادی در نوع نگاه کردن آنهاست، افزود: یک هنرمند چیزی را میبیند که آدم عادی نمیتواند ببیند و از کنار آن رد میشود و هیچ دانشگاه و دانشکدهای نمیتواند چگونه نوشتن را به انسان بیاموزد. وقتی به زندگینامه نویسندگان بزرگ جهان نگاه کنیم میبینیم تعداد انگشتشماری از آنها مثلا حدود 5 درصد افرادی هستند که نویسندگی را از دانشگاه یاد گرفته باشند و 95 درصد آنها خودشان استعداد و توانایی این کار را داشتهاند.
به گفته خالق «خمره» استعداد، تخیل، دیدن خاطره در ذهن و ... در نویسندگی تاثیر زیادی دارد. اینها شمشهای طلایی است که در نهاد هر کسی پیدا نمیشود و آنهایی که ادبیات کار کردهاند افرادی هستند که توانستند این شمش طلا را به آثار گرانبهایی تبدیل کنند. یاد دادن نویسندگی به افراد مانند یاد دادن راه و روش ساختن گردنبند و گوشواره از شمش طلاست که قابل یاد دادن است، اما مهم داشتن شمش طلا در نهاد فرد است. اگر این دو کنار هم باشند منتج به تولید آثار درخشانی میشوند.
وی درباره برگزاری کارگاههای آموزش داستاننویسی بیان کرد: من جزء افرادی هستم که علاقهای به برگزاری کلاس و کارگاه آموزش داستاننویسی ندارم و اغلب هم در برگزاری این کارگاهها موفق نبودهام و نتوانستهام کار را آنطور که باید آموزش دهم.
برنده جایزه «خوزه مارتینی» درباره ظرفیت ادبیات ایران برای جهانیشدن نیز گفت: در این قسمت دو مسئله بیان میشود نخست اینکه چگونه کتابها را بنویسیم و بعد اینکه کتابها را تحلیل و نقد کنیم که در این راستا باید کتابهای مختلف خوانده و بررسی شود تا بتوان نظر داد.
سیویکمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از 12 تا 22 اردیبهشت در مصلای بزرگ امام برپاست.