به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با همه فراز و نشیبهایش پایان یافت، در این نمایشگاه بیش از 350 ناشر کودک و نوجوان در بیش از 270 غرفه در سالنهای کودک و نوجوان مصلای تهران حضور داشتند و تولیداتشان را در معرض دید علاقهمندان قرار دادند. هرکدام از این ناشران نظرات متفاوتی نسبت به نمایشگاه امسال داشتند. به این بهانه به سراغ هوشنگ اقبالپور، پژوهشگر حوزه کودکی و مدیرانتشارات بینالمللی آبرنگ، رفتیم و با او گفتگویی درباره نمایشگاه کتاب امسال داشتیم که در ادامه میخوانید.
سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از نظر شما چگونه بود؟
اصولا تا زیرساخت نشر و زیرساخت نمایشگاه را درست نکنیم نمیتوانیم شاهد موفقیت باشیم. نمایشگاه کتاب تهران استراتژی و راهبرد مشخصی ندارد و افرادی که استانداردها را برای جانمایی غرفهها تعیین میکنند اغلب نظرهای شخصی اعمال میکنند. اما بطورکلی اگر بخواهیم نمایشگاه کتاب را تحلیل کنیم، در آیندهپژوهی سه محور داریم. نخست تحلیل گذشته، دوم نقد حال و سوم تفسیر آینده. من در بخش تفسیر آینده تفسیر برگزاری نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب را نوعی تهدید میبینم و اگر بخواهم بهعنوان یک ناشر مخاطبشناسی کنم باید بگویم مخاطب کتاب نمیتواند در بیابانهای خارج شهر در مکانی به نام شهر آفتاب به دنبال کتاب باشد. چون مردم نیاز به جای دارند که آبوهوا، آسایش و اقلیمخوبی فراهم باشد. ما مردم را در شهر آفتاب به جایی بردیم که هیچ جذابیت آرامش و آسایشی برای آنها نداشت. البته در مصلا هم نظم لازم حاکم نبود و سالنهای کودک و وجوان پراکنده شده بودند. اما بطورکلی در دو سال اخیر که بسیاری از مردم به خاطر دور بودن مکان از حضور و بازدید از نمایشگاه صرفنظر کرده بودند امسال به نمایشگاه آمدند، در نتیجه شاهد حضور بیشتری از بازدیدکنندگان بودیم.
میزان استقبال مردم و خرید کتاب از ناشران چگونه بود؟
واقعیت این است که چون قیمت کتاب گران است و مردم نمیتوانند کتابهای زیادی را خریداری کنند. قیمت کتاب در ایران با توجه به درآمد خانوادهها گران است و این درحالی است که اگر بخواهیم قیمت کتاب در ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم میبینیم که نسبت به درآمد افراد در کشورهای دیگر قیمت کتاب بسیار ارزانتر از ایران است. دستمزد یک کارگر در ایران براساس قانون وزارت کار معادل یک میلیون و 200 هزار تومان یعنی حدود 200 دلار است درحالی که حقوق یک کارگر در اروپا حدود هزار و 500 دلار است. با یک مقایسه ساده قدرت خرید کارگران در ایران با کارگران سایر کشورها میتوانیم به این مسئله پی ببریم و نتیجه میگیریم کتاب در ایران گران است، درغیر اینصورت مردم ایران بسیار اهل مطالعه و تشنه کتاب خواندن هستند. اینکه میگوییم مردم مبالغ زیادی برای خرید غذا و لباس صرف میکنند اما لباس نمیخرند صحیح نیست، باید زیرساختها را اصلاح کنیم.
بیش از 350 ناشر کودک و نوجوان در کشور داریم که غالبا در نمایشگاه کتاب حضور داشتند، به نظر شما ناشران کودک و نوجوان ما تا چه اندازه اطلاعات، دانش و آگاهی لازم را در حوزه کودک و نوجوان دارند؟
متاسفانه اغلب ناشران حوزه کودک و نوجوان «کودک» را نمیشناسند و مدرک تحصیلی مرتبطی با این حوزه ندارند، برخی ناشران حتی دیپلم هم ندارند اما کتاب کودک منتشر میکنند، در این شرایط چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم ادبیات کودک رشد کند. یکی از چالشهای ما این است که تجربهمحوریم نه آکادمیک محور و ساحتهای رشدی کودکان و نوجوانان را نمیشناسیم و بهدنبال کارهای فیک و باباسفنجی هستیم. همه ناشران میگویند که ما در این حوزه کارشناس داریم، پس چرا در کشورمان پژوهشگر کودک نداریم؟ چرا در حوزه نشر بینالملل جایی نداریم؟ قطعا تا زمانی که تصویرگر و نویسنده حرفه خودش را بهعنوان شغل اصلیاش انتخاب نکند و از این معبر امرار معاش نکند نمیتوانیم پیشرفتی در حوزه نویسندگی و تصویرگری داشته باشیم. واقعیت این است که تحصیلات آکادمی و علم و دانش در این حوزه بسیار مهم است و این علم باید توأم با تجربه باشد. مطالعه تئوری بسیار مهم است و ابتدا باید تئوری وجود داشته باشد و سپس به عملکرد و تجربه برسیم. باید ببینیم چقدر با استانداردهای روز دنیا نزدیک هستیم. اگر بخواهیم خودمان را ارزیابی کنیم میبینیم که با کمترین استانداردهایی که میتوانیم برای صنعت نشرمان تعریف کنیم فاصله معناداری داریم. متاسفانه در کشور ما آمارهای درستی در حوزه نشر ارائه نمیشود.
در نمایشگاه کتاب غرفهای به نام ناشران جمعی وجود داشت که حدود 70 ناشر کودک و نوجوان آثارشان را در آنجا عرضه کرده بودند، نظرتان درباره این اقدام چیست؟
جای هولدینگ در کشور ما خالی است. این غرفه جمعی که در نمایشگاه کتاب بهصورت غرفه جمعی ناشران ایجاد شد یک هولدینگ است اما فقط 10 روز برقرار است و بعد از آن دوباره این ناشران بیسرپرست میشوند. کسی که به این ناشران مجوز داده است باید بگوید که اینها در طول سال چه کاری باید انجام دهند. اگر بخواهیم پیشرفت داشته باشیم باید در دادن مجوز به ناشران، مسائل مختلفی ازجمله اعتبار، اعتماد، دانش و آگاهی و ساختارهای بینالمللی را در نظر بگیریم. علاوه بر این پخش و توزیع اهمیت زیادی دارد و 90 د رصد کار است و تولید محتوا با همه مشقتهایش فقط 10 درصد کار است. اصل کار فروش کتاب است که از طریق سیستم پخش انجام میشود و این کاری است که از طریق هولدینگ صورت میگیرد که در کشور ما موورد توجه قرار نمیگیرد.
به عنوان یک مولف و مترجم، محتوا و کیفیت آثار تولید شده در حوزه کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه نشر کودک در ایران استراتژی ندارد، افراد زیادی تحت عنوان ناشران کودک اقدام به تولید محتوا در حوزههای مختلف میکنند که متاسفانه به نظر میرسد کتابهای تولید شده فاقد راهبرد و کاربرد مورد نظر برای رشد و تکامل یکپارچه کودکان هستند. کتابهای تولید شده در کشور بیشتر ارزشیابی محور هستند و کودکان را برای آزمونهای مختلف آماده میکنند درحالیکه ماهیت آزمون استرسزا و آزاردهنده است. در بررسیهای میدانی انجام شده کودکان ما بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه میکنند تا اینکه با عشق و لذت اقدام به خواندن کتابهای موردنظرشان کنند و این مسئله در درازمدت کودکان ما را از استانداردهای جهانی در راستای پرورش اخلاقمدار و انسانی دور میکند.
برای برطرفکردن این چالشها چه پیشنهادی دارید؟
اگر بخواهیم پیشرفت داشته باشیم باید در دادن مجوز به ناشران مسائل مختلفی را در نظر بگیریم، باید به ساختارهای بینالمللی توجه کنیم. نشر کشور باید به سوی تخصصیشدن گام بردارد و با شناخت آسیبها در حوزههای مختلف رشدی نسبت به تولید محتوا اقدام کند. به عنوان مثال در ساحت اجتماعی رشدی، کتابهایی تولید شود که مخصوص این شاخص باشد و به نظر میرسد ناشران باید با استفاده از کارشناسان حوزه کودکی نسبت به نیازسنجی در این حوزه اقدام و تولیدات خود را با محوریت نیازهای اساسی کودکان در کشور منتشر کنند. از سویی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تخصصمحور مجوز دهد و از این به بعد ناشران کمکار یا ناشرانی که کتاب خوب تولید نمیکنند را حذف کنند. چرا که این حجم ناشران فقط بار اضافه برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. باید از ناشران درباره تعریف کودکی، تعریف گروههای سنی مختلف، تعریف خلاقیت و سایر محورهای مربوط به حوزه کودکی سوال پرسیده شود و ببینند چه تعریفی میتوانند ارائه دهند و تا چه اندازه تسلط لازم برای تولید کتابهای باکیفیت، کاربردی و موثر برای کودکان دارند.
کارشناسان حوزه کودکی چگونه میتوانند ناشران را راهنمایی کنند؟
افراد متخصص در رشتههای علوم انسانی مانند علوم تربیتی، روانشناسی، آشنایی با حقوق کودک و ... میتوانند به ناشران کمک کنند و به آنها تئوری بدهند و ناشران را راهنمایی کنند تا تئوریها را به عمل برساند. تئوریها میتوانند برای ناشران مانند یک شمع، راه و مسیر را روشن کنند. اگر ناشری اطلاعات کافی و تجربه لازم در حوزه کودکی را ندارد باید از نویسندگان و کارشناسان با تجربه کمک بگیرد تا با مبنا قرار دادن تئوریهای ارائه شده بتوانند نسبت به تولید کتابهای مناسب اقدام کنند.
به عنوان مدیر انتشارات آبرنگ، چه برنامههایی را برای ایجاد تحول و جذب بیشتر مخاطبان در دستور کار دارید؟
امسال بیش از هزار عنوان کتاب در نمایشگاه عرضه کردیم که 120 عنوان از آنها چاپ نخست بود. بیشترین چاپ نخست ما در حوزه کودک قبل از دبستان است. سعی کردیم علاوه بر علوم و ریاضی روی موضوع رشد و تحول یکپارچه کودکان تمرکز کنیم و در حوزههای عاطفی، اخلاقی، تقویت اعتماد به نفس و ... هم محتوا تولید کردیم و در این زمینه از مشاوره کارشناسان این حوزه بهرهمند شدیم و با معاونت پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس طی تفاهمنامهای از اساتید و کارشناسانشان استفاده کردیم.