محمدرضا یوسفی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: معمولا وقتی کتابی نیاز دارم به کتابفروشیهای محلهمان میروم و اگر کتاب مورد نظرم را پیدا نکنم به خیابان انقلاب میروم. قبلا کتابفروشی خوبی در اکباتان وجود داشت که خیلی فعال بود و برای یکی از آثار من هم برنامه رونمایی و جشن امضا برگزار کرد اما الان جایش را به کتابفروش دیگری داده است. البته تعداد کتاب کودک و نوجوان در این کتابفروشیها کم است و اغلب کتابهایی هم که دارند بازاری است و کتاب باکیفیت ندارند، چون تجربهای در زمینه کتاب کودک ندارند.
نویسنده «پسر فیروزهای» به کودکان و نوجوانان و والدین آنها پیشنهاد کرد برای خرید کتابهای حوزه کودک و نوجوان به خانه کتاب در خیابان 12 فروردین مراجعه کنند و گفت: در این کتابفروشی، کتابهای زیادی از گروه سنی خردسال تا نوجوان وجود دارد. البته افرادی که به این کتابفروشی دسترسی ندارند، میتوانند به شهرکتابهایی که در محلههای مختلف تهران، وجود دارد، مراجعه کنند.
وی در ادامه به اهمیت برنامههای مختلف مانند رونمایی از کتاب، مراسم نقد و بررسی و جشن امضا اشاره کرد و گفت: از برنامههایی که در هفته کتاب برگزار شد و من در آن شرکت کردم، حضور در مدرسه ابتدایی در منطقه 22 تهران بود. در این برنامه که از سوی فرهنگسرای تهران، برای معرفی کتاب «رزانه، دختر گندم» از مجموعه قصههای شاهنامه برگزار شده بود، عروسکهای رزانه ساخته بودند، بچهها روسری طلایی به رنگ گندم پوشیده بودندف برنامه نقالی اجرا شد و کارهایی که خود بچهها از آن لذت میبردند. این کارها باعث افزایش علاقه بچهها به کتابخوانی میشود و حال خوش خواندن را در آنها ایجاد میکند.
اهمیت شناخت مخاطب در زمان گفتوگو
یوسفی همچنین به اهمیت شناخت مخاطب اشاره کرد و گفت: مهمترین مسالهای که نویسندگان باید به آن توجه داشته باشند در زمان صحبت با مخاطبان و معرفی کتاب به آنها، مساله شناخت مخاطب است. ما باید بدانیم بچههایی که میخواهیم با آنها صحبت کنیم در چه گروه سنی و مربوط به کدام شهر یا کدام منطقه از تهران هستند، چه دغدغههایی دارند، چه سلیقهای دارند، چقدر مطالعه کردهاند و براساس این اطلاعات با آنها وارد گفتوگو شویم. هرچه دانش ما بیشتر باشد راحتتر میتوانیم با مخاطبانمان ارتباط برقرار کنیم و آنها را راهنمایی کنیم. چون پرسشهای بچهها گاهی درباره حوزههای مختلف مانند جامعهشناسی، اسطورهشناسی، تاریخ و ... است و نویسنده اگر مطالعه و دانش زیادی نداشته باشد، نمیتواند پاسخگو باشد.
مخاطب پرسشگر بیننده سریالهای عامهپسند تلویزیون نیست
خالق «گرگها گریه نمیکنند» درباره روز کتابگردی گفت: اینکه هفتهای به کتاب و روزی به کتابگردی اختصاص داده شده، اتفاق خوبی است اما آمار کتابخوانی در کشور ما نشان میدهد که میل به کتابخوانی در کشور کم است. کشور ما علاوه بر مشکل اقتصادی، مشکل فرهنگی هم دارد. و این مشکل با تماشای تلویزیون حل نمیشود چون مردم علاقهای به میزگرد و نشستهای مختلفی که در تلویزیون پخش میشود، ندارند. مخاطبی که پرسشگر است، کمتر بیننده سریالهای عامهپسند تلویزیون است. برای تلویزیون کمیت و تعداد بیننده بیشتر از کیفیت است.
به گفته این نویسنده و پژوهشگر، برای بالا بردن فرهنگ در حوزه کتاب کودک باید روی والدین کار کنیم. چون این والدین هستند که برای بچه هایشان کتاب انتخاب میکنند. کودکان دانش و آگاهی لازم را ندارند و فریب رنگ و لعاب کتابها را میخورند. اقشار طبقه متوسط که در ایران به شکل فزایندهای رشد کردهاند خواستههای فرهنگی هم دارند، خوشبختانه آرام آرام به این خواستههای فرهنگی پاسخ داده میشود. جامعه ما اساسا برای طبقه متوسط ساخته شده است.
توانمندی کودکان حاشیه شهر شگفتانگیز است
وی در ادامه به لزوم توجه به بچههای حاشیه شهر تاکید کرد و گفت: اغلب این کودکان توانمندیهایی دارند که شگفتانگیز است. بچههای حاشیه شهر انگیزه بیشتری برای رشد نسبت به بچههای بالای شهر دارند و با برگزاری جلسات ساده در زمینه کتاب به راحتی میتوان حال خوش خواندن را در آنها دید. این درحالیست که اگر به نویسندگان هم توجه کنید اغلب آنها از میان اقشار کمدرآمد و طبقه محروم جامعه بیرون آمدهاند و رشد کردهاند و اغلب دارای نیازمندیهایی بودهاند و میخواستند به نوعی استعدادشان را به جامعه نشان دهند.
به گفته نویسنده «وقت قصّه من را صدا کن» به دلیل اینکه کودکان و نوجوانان در آغاز زندگی هستند و تجربه ناکامیهایی که بزرگسالان با آن روبهرو بودهاند را ندارند حال خوش خواندن در آنها شگفتانگیز است ولی در بزرگسالان خیلی کم است و کاهش شمارگان کتاب گواه این مساله است.
یوسفی در ادامه به زمانی اشاره کرد که برای نخستین بار حال خوش خواندن را تجربه کرده و گفت: نوجوان بودم که کتابی به نام «دوزخ نشینان» به دستم رسید. در این کتاب داستان کودکی مطرح شده بود که به دنبال پدر و مادرش میگشت و تاثیر زیادی روی من گذاشت و برای نخستین بار لذت خواندن را تجربه کردم.
نویسنده «وش وش وشی وشان سیاوش» در پاسخ به این سوال که آیا جدیدا هم پیش آمده که حس خوش خواندن را با مطالعه کتابی تجربه کنید، گفت: چندی پیش کتابی به نام «کوکی» خواندم که یک رمان نوجوان بود و داستان آن برایم بسیار جذاب بود. در حوزه تئوری هم کتابی به نام «توتم و تابو» را خواندم که برایم لذتبخش بود و حس خوش خواندن را با آن تجربه کردم. البته قبلا هم در دوره دانشجویی این کتاب را خوانده بودم و پیش زمینه ذهنی از آن داشتم و میخواستم دوباره آن را مرور کنم.
کودکان و نوجوانان، طیف وسیع و گستردهای دارند
یوسفی در ادامه به افرادی که میخواهند، مطالعه کتابی را به بچهها پیشنهاد دهند، توصیه کرد: کودکان و نوجوانان، طیف وسیع و گستردهای دارند لذا قبل از پیشنهاد هرکتابی به آنها باید تعدادی سوال مطرح کنیم و به واسطه آنها با روحیه و سلیقه کودکان و نوجوانان آشنا شویم و بفهمیم در چه سطحی از کتابخوانی قرار دارند.
خالق «دختر سبز آبی» گفت: مساله دیگر این است که باید بفهمیم کودک مورد نظر با قسمت راست مغزش میاندیشد یا قسمت چپ مغزش. و بیشتر به دنبال آثار رئال و پلیسی است یا تخیلی. کودکی که برونگرا است به کتابهای رئال علاقه بیشتری دارد، ولی کودک درونگرا به کتابهای فانتزی علاقه دارد. با این شناخت میتوانیم کتابهای مناسبی به بچهها پیشنهاد دهیم.