به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهل و چهارمین نشست ترویج خواندن کتابخانه مرجع کانون با موضوع «نقد ادبی و ترویج خواندن» همزمان با بیستوسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران باحضور معصومه انصاریان، ناهید معتمدی و جمعی از نویسندگان عصر دوشنبه 25 آبانماه 94 در کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
نویسندگان به در بسته میخوردند
معصومه انصاریان در ابتدای این نشست به هفته کتاب اشاره کرد و گفت: به مناسبت این هفته شور و شوق زیادی در شهر ایجاد شده است و گروههای مختلفی فعال شدهاند و به نظر میرسد جشنی برپاست و این حرکت بسیار خوب است که همه نهادهای مرتبط با کتاب در این هفته همه توجهشان به کتاب جلب شده است و شاهد اجرای برنامههایی مانند «50 نویسنده 50 مدرسه» به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انجمن نویسندگان و شورای کتاب کودک در تمام کشور هستیم اما این ظاهر قضیه است و واقعیت این است که برخی از این فعالیتها به در بسته میخورد و مدیران برخی مدارس از این برنامه استقبال نمیکنند و در مدارس را به روی نویسندگان بستهاند.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: البته این مقاومت از سوی مدیران و مسئولان آموزش و پرورش در گذشته هم وجود داشته است. به یاد دارم سال 1365 مدیران مدارس حاضر به تایید کارت عضوت دانشآموزان در کانون پرورش فکری نبودند اما کم کم با ورود مدیران آموزش و پرورش به کانون این مساله حل شد و دیگر هیچ دانشآموزی از عضویت در کانون منع نمیشد بلکه تشویق هم میشد اما این مساله به طور ریشهای حل نشده است و هنوز مدیرانی وجود دارند که اعتقادی به مطالعات غیردرسی ندارند کما اینکه با نگاهی به نمایشگاه بینالمللی کتاب میبینیم دانشآموزانی که از سوی مدارس به این نمایشگاه برای خرید کتاب آورده میشوند به سالنهای کتابهای آموزشی و کمک درسی برده میشوند نه سالنهای مربوط به ادبیات داستانی.
وضعیت مطالعه تحت سلطه آموزش رسمی است
انصاریان همچنین بیان کرد: در واقع وضعیت فعلی خواندن ماهیت اجتماعی دارد و به آموزش و پرورش رسمی ما برمیگردد. در آموزش و پرورش ما نگاه سنتی و معلم محوری وجود دارد و به بچهها به عنوان لوح سفیدی نگریسته میشود که نیاز به آموزش دارند درحالی که کودک در نگاه اهالی ادبیات و فرهیختگان کنشگر و کنجکاو است و یکسان نگری که در نگاه آموزش و پرورش به بچهها وجود دارد در نگاه فرهیختگان و نویسندگان وجود ندارد.
وی عنوان کرد: بنابراین باید در پی راهی برای ایجاد هماهنگی بین نهادهای مرتبط با ادبیات کودک باشیم و ببینیم چه کاری باید انجام دهیم تا مدیران مدارس بچهها را از مطالعه کتابهای غیر درسی باز ندارند و برای این کار باید در برنامههای موجود بازنگری صورت گیرد و برای این بازاندیشی به برنامههای بنیادی نیاز داریم.
نقد به کتاب فرصت دیده شدن میدهد
نویسنده «ادبیات مذکر» ادامه داد: از جمله این برنامههای بنیادی نقد ادبی است. متاسفانه تصور مثبتی به نقد در جامعه ما وجود ندارد و اغلب نویسندگان از آن استقبال نمیکنند درحالی که نقد درباره تمام جوانب مثبت و منفی یک کتاب صحبت میکند و به کتاب فرصت دیده شدن میدهد. از سویی دیگر کتابهای زیادی منتشر میشود که امکان خواندن آن برای اغلب مخاطبان وجود ندارد اما منتقدان این کتابها را میخوانند و بین کتابهای مختلف مقایسات تطبیقی انجام میدهند و نتیجه را در اختیار مخاطبان قرار میدهند.
انصاریان گفت: همچنین نهادهایی مانند شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری نیز همه کتابهایی که در حوزه کودک و نوجوان منتشر میشود را بررسی کرده و نتیجه را در قالب فهرستهایی ارائه میدهند و اگر ما به موضوع ترویج خواندن به عنوان یک کار ملی بنگریم باید این فهرستها منتشر شده و در دسترس مردم قرار گیرد.
ادبیات بیان داستان است نه شرح واقعیت صرف
ناهید معتمدی، استاد دانشگاه و منتقد ادبی نیز در این نشست اظهار کرد: ادبیات آفریننده دنیای ذهنی و تخیلی هنرمند است. او ابزار و عناصر کار خود را از دنیای واقعی میگیرد و جهانی خلق میکند. گاه آنچنان ذهنی و ژرف و عمیق است که این تعریف را تداعی میکند که داستان یا شعر، ممکن کردن ناممکن در کلام است.
وی در ادامه برانگیختن لذت و ذوق زیباشناختی مخاطب، تقویت قوه ذهنی مخاطب، ایجاد شناخت و آگاهی در مخاطب، سامان بخشی ذهنی و سرگرمی ذهنی مخاطب را جزو نقشهای آثار خلق شده عنوان کرد.
این نویسنده و مترجم در ادامه سخنانش به معیاری که باید در نویسندگان وجود داشته باشد، اشاره کرد و گفت: نگاه تیزبین و چشم ذهن فعال و قوی هنرمند در دیدن و گزینش موضوع و محتوای آثار از عوامل مهم خلق و آفرینش یک اثر باکیفیت است که باید در نویسندگان وجود داشته باشد.
وی با بیان اینکه ادبیات بیان داستان است نه شرح واقعیت صرف، افزود: حتی آثاری که برشی از واقعیت را مطرح میکنند و بر اساس مشاهدات و تجربیات هنرمند خلق میشوند، از صافی ذهن و تخیل نویسنده و شاعر گذشتهاند. زمان و فضا در این آثار واقعی نیست. ادبیات عینیت یافتن نگرش هنرمند در زبان به وسیله اصول و قواعد هنری و مفاهیم کلی زندگی در کلام تخیل آمیز و تفکر برانگیز است که به صورت داستان و شعر و نمایش ظاهر میشود.
معتمدی در ادامه نبود ذهن خلاق همرا با ذوق هنری، نبود جوشش درونی و الهام لحظهای برای خلق اثر، فقدان اندیشه و تفکر خلاق در پس هر مضمون، تکراری بودن موضوع و مضمون، پایین آوردن سطح هنر شامل ادبیات داستان، شعر و تصویر به بهانه اینکه مخاطب کودک است و دامنه آموختهها و دانستههای او محدود است یا دست کم گرفتن کودک و نوجوان و توان ذهنی آنها و .... را ازجمله کمبودهایی عنوان کرد که در آثار کودک و نوجوان وجود دارد.
بیشتر نقدها تکراری و مشابه هم هستند
این منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنانش به نقد آثار کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: در دهههای اخیر در کشورهایی که دارای ادبیات پیشرفته هستند موضوع نقد کتاب برای کودکان و نوجوانان و بنیادهای نظری آن بسیار جدی گرفته شده است. نقد سنتی و رویکردهایی مانند رویکرد خواننده محور، نقد اخلاقی – فلسفی و .... هریک از زاویه ای ارزشها و نکاتی را آشکار میسازد و مواردی هم مانند وجوه هنری، فرم و زبان و مسایل زیبایی شناسی از نظر دور میماند.
معتمدی بیان کرد: نقد ادبی در کشور ما از دهه 1380 با رویکردهای گوناگون رونقی نسبی یافت و در فصلنامههای ادبی و پژوهشی کودکان و نوجوانان شاهد نقدهایی با رویکردها و دیدگاههای خاص بودهایم اما هنوز هم در طی سالهای گذشته نقدهایی منتشر شده و میشود که با رویکردهای علمی همخوان نیستند و اغلب قیاس به نفس و انشانویسی است. به همین دلیل بیشتر تکراری و مشابه هم هستند و داستان را به زعم خود بازگو میکنند.