به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیستونهم دیماه مصارف با سالروز درگذشت محمود مشرف آزاد تهرانی، با نام هنری م. آزاد، از شاعران و نویسندگان ایرانی است که فعالیتهایی را هم در حوزه نقد ادبی و ترجمه و ویراستاری در حوزه کودک و بزرگسال در کارنامهاش دارد. او حدود 50 عنوان داستان و شعر در حوزه کودک و نوجوان از خود برجا گذاشته که ازجمله آنها میتوان به «قصه طوقی»، «عمو نوروز»، «کی از همه پرزورتره»، «لیلی لیلی حوضک»، «گنجشکک اشیمشی و لکلک باغبون باشی»، «خاله سوسکه کجا میری؟»، «گزیده داستانهای مثنوی»، «زال و سیمرغ»، «هفتخوان رستم»، «جم جمک برگ خزون» و «بزبز قندی» اشاره کرد.
اسدالله شعبانی، شاعر پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان و از دوستان محمود مشرف آزاد تهرانی درباره این شاعر و نویسنده پیشکسوت میگوید: او یکی از چهرههای ماندگار و تاثیرگذار در قلمرو ادبیات کودک است که در سال 1312 خورشیدی در تهران متولد شد و در 29 دیماه 1384 بعد از مدتها تحمل رنج و بیماری در اثر بیماری سرطان خاموش شد. او سالها در آموزش و پرورش به عنوان معلم و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان کارشناس ادبیات کودک خدمت کرد، همچنین فعالیتهای زیادی در حوزههای مترجمی، ویراستاری و نویسندگی داشت و آثار زیادی در همه این زمینهها از او منتشر شده است. اغلب کتابهای صاحبنام و موفق در حوزه کودک و نوجوان مانند «ماهی سیاه کوچولو»، «مهمانهای ناخوانده» و «بابابرفی» با ویراستاری م. آزاد منتشر شده است. همچنین «قصه طوقی» معروفترین کتابی است که به قلم او از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و قصهای منظوم، شاد و کودکانه دارد که با توجه به متنهای کهن به زبان کودکان امروزی بازنویسی شده است.
خالق مجموعه « قصههای عامیانه برای کودکان» در ادامه میافزاید: م. آزاد علاوه بر فعالیتهای گستردهای که در کانون پرورش فکری داشت، به صورت پراکنده در جاهای دیگر فعالیت میکرد. یکی از آنها آکادمی گلستان بود که از سوی ابراهیم گلستان تاسیس شد و در آنجا نویسندگان، شاعران و مترجمان صاحبنامی مانند اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، م.آزاد و ... که همه در قلمرو ادبیات فعالیت میکردند، جمع میشدند و جریانهایی را رقم زدند که در دهههای 30، 40 و 50 سبب ایجاد درخشش در ادبیات شد و از سویی چون همزمان شد با افتتاح کانون پرورش فکری، شاهد اتفاقات خوبی هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بودیم.
شعبانی در ادامه به خاطراتش از م. آزاد اشاره میکند و میگوید: او 10 سال در آموزش و پرورش معلم ادبیات فارسی بود و در سال 1346 به استخدام کانون پرورش فکری آمد و در آن مدت هم اقدامات خوب و موثری انجام داد. قبل از انقلاب، وقتی نوجوان بودم گاهی به کانون پرورش فکری میرفتم، در آنجا م. آزاد را میدیدم که برای مربیان کارگاه برگزار میکرد. بعد از بازنشستگی من او را به شرکت به نوش معرفی کردم. شرکت به نوش در زمینه انتشار نوار کاست و سیدیهای موسیقی کودکان فعالیت داشت. م. آزاد در آنجا کار ترجمه و ویراستاری انجام میداد. در بهنوش ترانههایی را نیز برای کودکان در قالب کتاب- نوار منتشر کرد. بعد از آن هم مدتی در خانه ادبیات فعالیت میکرد اما کماکان کتابهایش در کانون پرورش فکری منتشر میشد. از دیگر کارهایش، فعالیت در مجله ادبی «آرش» بود که از سوی سیروس طاهباز منتشر شد. طاهباز نقش مهمی در گردآوری شاعرانی چون اخوان و فروغ و ... در محفل آرش داشت.
وی همچنین درباره کارهایی که م. آزاد برای حوزه بزرگسال انجام داده، توضیح میدهد: او برای بزرگسالان هم آثاری در زمینه شعر، تالیف و ترجمه منتشر کرده است. البته ویژگیهای شعر او در حوزه بزرگسال در حد اخوان و فروغ نبود اما ویژگیهای خاص خودش را داشت و به نظر من یکی از زیباترین اشعارش در حوزه بزرگسال «برای گذشتن از این رود / رنگین کمانی باید بود» بود.
به گفته شعبانی، م. آزاد بعد از بازنشستگی دیگر توان قبل را نداشت و به صورت مستمر کار نمیکرد، تا اینکه بیمار شد و سالها در خانه و بیمارستان تحت درمان بود. او زندگی سخت و دشواری داشت. برای خاکسپاری هم دچار مصیبت بزرگی شدیم. روز خاکسپاری قرار بود جنازه را در امامزاده طاهر دفن کنند. تعداد زیادی از نویسندگان و شاعران و اهل قلم، آمده بودن. آنها از ساعت 7 صبح تا 8 عصر در سرمای زمستان میلرزیدند ولی اجازه نمیدادند جنازه را دفن کنیم و قبری به م.آزاد نمیدادند تا اینکه با تلاش سیمین بهبهانی در آخرین ساعات روز، در سرمای شدید زمستان، مراسم خاکسپاری انجام شد.
او درباره ویژگیهای شخصیتی م. آزاد نیز توضیح میدهد: م.آزاد انسان آزادهای بود که علیرغم زندگی سخت و دشواری که داشت، زیر بار حرف کسی نرفت و چیزی برخلاف میل و خواستهاش ننوشت. و این ویژگی او تاثیر زیادی بر من داشت. او نقش پررنگی در ادبیات کودک و بزرگسال داشت. م.آزاد از دوستان فروغ فرخزاد، همدورهای احمد شاملو و دوست صمیمی اخوان ثالث بود و پل ارتباطی و پیوندی بین شاعران بود. او نشست و برخاست زیادی با کامیار عابدی و محمد حقوقی داشت. وقتی که م. آزاد بیمار بود. یک روز من به همراه کامیار عابدی و محمد حقوقی به ملاقاتش رفتیم و یک ساعتی در بیمارستان ارتش گپ زدیم و این آخرین دیدار جمعی ما بود. بعد از آن روز، یک بار با م. آزاد تلفنی صحبت کردم، در بیمارستان بود و همچنان پیگیر کتابهایش بود و دغدغه ادبیات کودک داشت اما در حین صحبت کردن ناگهان صدایش قطع شد و دیگر هرگز نتوانست صحبت کند تا یک هفته بعد که در اثر بیماری فوت کرد.
شعبانی میگوید: من و م. آزاد، دوستی زیادی با هم داشتیم و سفرهای زیادی با هم رفته بودیم. بسیار نجیب بود و هرگز از الفاظ رکیک و کلمههای نامناسب استفاده نمیکرد. او بسیار زیرک و معتدل بود و اهل افراط و تفریط نبود. در زمینه قصه کودکان سبک خاصی داشت و از ادبیات عامه و فولکلور کمک میگرفت و آثارش موسیقی ویژه و وزن ایقایی داشت. این ویژگی هم در ترانهها و شعرها و هم در قصههایی که برای بچهها مینوشت، دیده میشد. درواقع قصههایش آهنگین بود و نمیخواست به صورت منظوم کامل باشد و من و بسیاری از شاعران و نویسندگان از او تاثیر گرفتیم و برای ما سرمشق بود.