به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علیرغم اینکه امسال کتابهای تالیفی حوزه کودک و نوجوان در جایزههای مطرح ادبیات کودک و نوجوان کشورمان مانند جایزه کتاب سال، جایزه شعر فجر و جایزه لاکپشت پرنده، دیده نشدند و جایی در آثار برگزیده نداشتند و فقط به اعلام دو اثر تقدیری و یک کتاب تالیفی در لاکپشت نقرهای اکتفا شد، هیجدهمین دوره جایزه شهید غنیپور با نگاه حمایتی به بخش تالیف، کتاب «من مترسکم ولی میترسم» نوشته احمد اکبرپور در بخش کودک و «نجات الاغ» نوشته فاطمه دهقاننیری در بخش نوجوان به عنوان کتاب سال معرفی شدند و از کتاب «مهمانی دیوها» اثر عباس قدیر محسنی در بخش کودک و «زمستان بی شازده» اثر فاطمه نفری در بخش نوجوان تقدیر شد.
مصطفی خرامان، از داوران جایزه شهید غنیپور در این باره میگوید: در جایزه شهید غنیپور روال این است که حتما جایزهای به یکی از کتابها داده شود و اینطور نباشد که هیچ جایزهای به کتابها بهعنوان کتابسال تعلق نگیرد که به نظر من این نگاه درستتر است تا اینکه بگوییم هیچ کدام از آثار پایسته برگزیده شدن نیستند و داوران براساس آنچه که موجود است قضاوت میکنند نه براساس ایدهآلها و هیچ جشنوارهای هم نباید براساس ایدهآلها قضاوت کند چون یکی از وظایف جشنوارهها ایجاد انگیزه برای رفتن به سوی کتابهای ایدهآل است و این کار درستتر است و سبب ایجاد انگیزه در رفتن به سوی کتابهای ایدهآل میشود.
داور جایزه کتاب سال در ادامه میافزاید: ما در این جشنواره سعی میکنیم هر کتابی که در سال 96 منتشر شده را بررسی کنیم که بخشی از آنها را خودمان میخریم. بخشی را ناشران میفرستند و بخشی هم از سوی نهادها ارسال میشود اما تلاشمان این است که همه کتابهایی که در سال 96 منتشر شده دیده شود. البته معمولا همان کتابهایی که در جایزه کتاب سال به مرحله نهایی میرسند در جایزه شهید غنیپور هم به مرحله نهایی میرسند که نشاندهنده بضاعت کتابهای منتشر شده در آن سال است.
نگاه داوران جایزه غنیپور درراستای تشویق مولفان است
به گفته خرامان، ایدهآلگرایی خوب است اما از جایی به بعد محرومکردن آثار از جوایز و از بین بردن انگیزه مولفان است. مثلا در جایزه کتابسال، نگاه اینطور نیست که از بین کتابهای موجود حتما یکی را انتخاب کنند. و به همین دلیل است که چند سال است کتاب سال در بخش کودک و نوجوان برگزیده ندارد. اما اینجا این سوال پیش میآید که اگر هیچکدام از کتابها شایسته برگزیدهشدن نیستند پس چرا به مرحله نهایی راه یافتند و نامزد شدند. طبیعتاً این مساله به نگاه داوران بستگی دارد و همچنین دقیقنبودن تعریف ما از جشنوارهها. به هرحال هرکسی به نوعی نیاز به ترغیب و تشویق دارد و جشنوارهها میتوانند این نقش را داشته باشند اما ما در جایزه کتابسال نتوانستیم با سایر داوران به توافق برسیم که یک اثر برگزیده در حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم. در حالیکه وضعیت در جایزه غنیپور چنین نیست و این جایزه قصد دارد انگیزهای برای نویسندگان ایجاد کند.
این نویسنده در ادامه به ویژگیهای کتابهای برگزیده و تقدیری هیجدهمین دوره جایزه غنیپور در بخش کودک اشاره میکند و درباره کتاب «من مترسکم ولی میترسم» توضیح میدهد: این کتاب هم ساختار داستانیاش خوب بود و هم کیفیت کتابسازیاش نسبت به سایر آثار بهتر بود و نکات فنی کار از سوی ناشر به خوبی در نظر گرفته شده بود. چیزی که اکثر ناشران به آن توجهی ندارند و کتابی بدون غلط بود که برای کتاب یک امتیاز محسوب میشود. درباره «مهمانی دیوها» هم تشخیص دادیم که در مجموع این اثر بهتر از سایر آثار بود. البته مشکلات جزئی وجود داشت اما نگاه دیگر ما در جایزه غنیپور این بود که بهنوعی از نویسندگانی که کمتر مطرح شدهاند ولی قلم خوبی دارند نیز حمایت کنیم. نکته قابل توجه دیگر در جایزه شهید غنیپور این است که جایزه مردمی است و حتی در مراسم اختتامیه هم بیش از 45 نویسنده آمده بودند ولی در اغلب جایزههای میبینیم که فقط افرادی که برگزیده میشوند در مراسم اختتامیه حاضر میشوند چون این جایزه دارای فضایی متفاوت، دوستانه و صمیمی است.
ای کاش بخش کودک و نوجوان جایزه کتابسال به صورت مستقل برگزار میشد
احمد اکبرپور، نویسنده کتاب «من مترسک نیستم» نیز درباره کتابش توضیح میدهد: شخصیت این کتاب یک مترسک است، مشابه آدم چوبی و ارتباط بینامتنی با پینوکیو برقرار میکند ولی داستانی ایرانی را روایت میکند. برخلاف همیشه که شخصیتهای داستانها زیبا هستند شخصیت این کتاب زشت است و مخاطب باید بتواند با یک شخصیت زشت که درونی زیبا دارد ارتباط برقرار کند از سویی مترسک که باید همه را بترساند در این کتاب بهگونهای شخصیتپردازی شده است که ویژگیهای خاصی دارد و خودش هم گاهی میترسد.
وی میافزاید: این کتاب را 5 سال پیش نوشتم اما به دلیل اینکه کتابی تصویری بود و انتشار آن مستلزم هزینه بالایی بود، ناشری پیدا نشد که روی آن سرمایهگذاری کند تااینکه سال گذشته از سوی نشر فاطمی منتشر شد. همچنین موضوع مهمی که در موفقیت این کتاب نقش داشته تصویرگری آن از سوی مریم طهماسبی است و تصویرها در فضای داستان و ذهن مخاطب تاثیرگذار است.
هنوز هم از اینکه اسمم در جایزهای اعلام میشود ذوق زده میشوم
اکبرپور در ادامه به جوایز ادبی در حوزه کودک و نوجوان میپردازد و از بیتوجهی به ادبیات کودک در جایزه کتاب سال گله میکند و میگوید: جایزه کتابسال فاجعهبار است و حدود 10 ، 15 سال است که کمتر پیش آمده به کتاب کودک و نوجوان جایزه بدهند و به نظر من توهینآمیز برخورد میکنند. ای کاش بخش کودک و نوجوان از جایزه کتابسال حذف میشد و بهصورت مستقل برگزار میشد چون عملا جایزهای به این بخش تعلق نمیگیرد اما نمیدانم چه اجباری است که هر سال بخش کودک و نوجوان را به عنوان بخشی از جایزه اعلام میکنند.
این نویسنده درباره جایزه شهید غنیپور نیز میگوید: جدایی از اینکه بخواهم جایزه گرفتن از آن را مدنظر قرار دهم باید بگویم همیشه معتقد بودم جایزه غنیپور یکی از جایزههای سالم ادبیات است و داوران سالمی دارد و مانند سایر جوایز هم تاثیر زیادی در فروش آثار و تثبیت موقعیت نویسنده دارد. من اصلا با این نظر که جایزهها در فروش کتاب تاثیری ندارند موافق نیستم و هنوز هم از اینکه اسمم در جایزهای اعلام میشود ذوق زده میشوم.
انسجام کار و باورپذیری «نجات الاغ» برای نوجوانان
فاطمه دهقاننیری، نویسنده کتاب «نجات الاغ» نیز درباره کتابش میگوید: قصه «نجات الاغ» زمانی شکل گرفت که من ویراستار کتاب «آخرین معبر» بودم. در این کتاب خاطرهای از یک رزمنده بیان شده بود. در همان زمان با انجمن ناوود همکاری میکردم. میخواستیم در آنجا کتابی منتشر کنیم که رمانی باشد که براساس خاطرهای نوشته شده باشد. معمولا در رمانهایی که نوشته میشود ما دسترسی به اصل خاطره نداریم و من تصمیم گرفتم این خاطره را که بار رمانتیک داشت و ظرفیت تبدیل شدن به یک رمان را داشت بهصورت رمانی برای نوجوانان بنویسم که نوشتن آن دو سال طول کشید و بعد از چند بار بازنویسی و تغییر راوی و زاویه دید چیزی شد که میخواستم و آن را برای چاپ به نشر محراب قلم تحویل دادم.
این نویسنده درباره بازخورد این رمان نیز توضیح میدهد: این کتاب سیزدهمین اثر و دومین رمان نوجوان من است و آن را به چندتا از بچهها دادم و خواندند و بازخوردی که از بچهها گرفتم راضیکننده بود.
دهقاننیری در ادامه میافزاید: در کتاب «نِجات اُلاغ» داستان نوجوانی به نام «محمد» بیان میشود که به جبهه اعزام شده است. در پیادهرویهای گُردان، روی تختهسنگی در دیواره دره، الاغی زخمی میبیند. او تصمیم به نجات و مداوای حیوان میگیرد. با کمک دوستانش و با زحمت فراوان، الاغ را به مقر میبرد. زخم پای الاغ عفونت کرده و باید پایش را قطع کنند تا زنده بماند، یا این که او را بکشند و راحت شود. محمد پزشکی را با ترفند به مقر میآورد تا حیوان را مداوا کند. او تصمیم دارد الاغ را به روستایی در شمال ببرد؛ به خانه عمهاش که الاغی به نام پشمینه دارد. اما باید تا پایان عملیاتی که در پیش است، صبر کند. عدهای مأمور جمع کردن الاغهای منطقه شدهاند. میآیند که الاغ محمد را ببرند، ولی او با آنها دستبهیقه میشود. و به نظر من ویژگی شاخص آن انسجام کار، شخصیتپردازی و باورپذیریاش برای نوجوانان بود.
گرایش مخاطبان به سوی آثار تالیفی بیشتر است
خسرو نعمتالهی، مدیر بازرگانی انتشارات محراب قلم، نیز درباره تاثیر جوایز ادبی در فروش آثار میگوید: اصولا خانوادهها و اولیای مدارس وقتی به کتابفروشی مراجعه میکنند بیشتر به دنبال آثار تالیفی هستند تا ترجمه. کتاب «نجات الاغ» هم ازجمله آثار پرفروش و موفق ما بود که مدتی است چاپ نخست آن به پایان رسیده و چاپ دوم آن را نمایشگاه کتاب 1398 منتشر میشود.