Quantcast
Channel: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - آخرين عناوين کودک و نوجوان :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 8814

مجابی: نشر ایران باید به سوی سیستماتیک شدن پیش برود

$
0
0
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ملیسا معمار: عصر جمعه، بیست‌وچهارم اسفندماه، باران شدیدی در تهران می‌بارید که با باد و بوران همراه شد و توانست بعد از نیم ساعت سیلاب قابل توجهی در شهر راه بیاندازد. تازه از خانه بیرون آمده بودم باید برای حضور در افتتاحیه یک کتابفروشی ساعت چهار به تجریش می‌رسیدم، اما با این باد و بوران مگر می‌شد؟ با خودم فکر می‌کردم در این شرایط و اوضاع بد اقتصادی، افتتاح یک کتابفروشی چقدر می‌تواند سودآور باشد و برای چند نفر جذابیت دارد که در روز افتتاحیه‌اش با اینکه هوا اینقدر بد است و از زمین و آسمان سیل جاری شده در این مراسم شرکت کنند و منصرف نشوند. بالاخره به کتابفروشی رسیدم، اما برخلاف تصورم کتابفروشی پر بود از جمعیت‌هایی که حتی یک قطره باران هم روی لباس‌شان دیده نمی‌شد! معلوم بود مدتی‌ست که آمده‌اند و منتظر افتتاح کتابفروشی هستند. دیزاین و رنگ‌هایی که برای دکوراسیون کتابفروشی بکار برده شده بود و کافه انتهای کتابفروشی با فضای مرکز خرید ارگ در شما شهر تهران و به قول خودمان کتابفروشی‌های امروزی و باکلاس مطابقت داشت. نگاهی به کتاب‌ها و وسایلی انداختم که توی قفسه‌های چوبی تیره‌رنگ چیده شده بودند، کتاب‌های عمومی، بزرگسال، کودک و نوجوان، بازی‌های فکری، فرهنگی و خنزر پنزرهای جذاب. از لابه‌لای جمعیت چشمم به جواد ماه‌زاده، محمد حسینی، فرشته احمدی و حسینیون افتاد؛ موسسان نشر چهل‌کلاغ و کتابفروشی چهل‌کلاغ. علی‌اصغر سیدآبادی، فریده خرمی و بسیاری از نویسندگان و مترجمان و اهالی قلم هم آمده بودند و منتظر جواد مجابی بودند تا بیاید و در کنار هم در عصر یک روز سرد بارانی آغاز حیات یک کتابفروشی را جشن بگیرند.   در فرصتی که همه منتظر آمدن جواد مجابی بودند، با جواد ماه‌زاده درباره کتابفروشی چهل‌‌ كلاغ صحبت کردم. او می‌گفت این کتابفروشی دنباله کاری است که در انتشارات چهل کلاغ با صاحب امتیازی فرشته احمدی انجام شده و یکسال است که در حال برنامه‌ریزی برای این کار هستند و چون شرایط مناسبی برای راه‌اندازی یک کتابفروشی پیش آمده، ما هم استقبال کردیم.   ماه‌زاده افزود: البته در ابتدا ایدئولوژی اصلی‌مان راه‌اندازی کتابفروشی آنلاین بود که شروع آن همزمان شد با راه‌اندازی کتابفروشی چهل‌ کلاغ در مجتمع ارگ. که در آن علاوه بر کتاب‌های عمومی و بزرگسال، لوازم بازی و کتاب‌های کودک و نوجوان هم داریم و به نوعی فضا، خانوادگی است. در واقع می‌خواستیم این کتابفروشی محلی باشد برای دیدار نویسندگان و اهالی کتاب و فضای خوبی ایجاد کند برای گفت‌وگو و تعاملات بیشتر.   این نویسنده و منتقد ادبی، در ادامه به ویژگی این کتابفروشی اشاره کرد و گفت: راه‌اندازی این کتابفروشی از سوی 4 نویسنده صورت گرفته و فکر و هدف آن هم فرهنگی بوده است و ما پیش از آنکه به جنبه اقتصادی آن توجه کنیم می‌خواستیم فضایی ایجاد کنیم برای برگزاری دورهمی‌ها، نشست‌ها و گپ‌وگفت‌های فرهنگی در حوزه کتاب و کتابخوانی.   از ماه‌زاده پرسیدم، آیا تاسیس کتابفروشی در شرایط اقتصادی کنونی جامعه که کتابفروشی‌ها درحال ورشکستگی هستند، یک ریسک محسوب نمی‌شود، و او پاسخ داد: به نظر می‌رسد در این شرایط اقتصادی راه‌اندازی یک کتابفروشی یک ریسک است ولی ماندن و کاری نکردن صرفا به دلیل اینکه فضا رو به وخامت می‌رود کار درستی نیست. باید توجه داشته باشیم که ما همیشه جامعه‌ای کتابخوان داشته‌ایم و الان نیز در شرایطی هستیم که می‌توانیم با هم تلاش کنیم و سختی‌ها را پشت سر بگذاریم. امیدوارم مردم همانطور که به این مرکز خرید می‌آیند و کالاها و مایحتاج‌شان را تهیه می‌کنند به کتابفروشی ما هم سری بزنند و ضمن استفاده از فضای دلپذیر این مکان برای خود و فرزندانشان کتاب‌هایی تهیه کنند.     کتابفروشی‌‌ها روزنه امیدند علی‌اصغر سیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به همراه پسرش در این مراسم حضور داشت. او هم معتقد بود در شرایطی که اوضاع اقتصادی چندان مطلوب نیست، جنون هنرمندانه، جسارت و امید موسسان کتابفروشی و نشر چهل کلاغ قابل توجه است. راه افتادن چنین فضاهایی روزنه‌های امید است.   او در ادامه گفت: بهترین کتابفروشی‌ها آنهایی هستند که به فضایی برای گفت‌وگو تبدیل شوند. مراجعه‌کنندگان کتابفروشی‌ها با بقیه مشاغل فرق دارند. آن‌ها دوست دارند درباره کتاب با کتابفروشان صحبت کنند و این امتیاز بزرگ این کتابفروشی‌است که گردانندگانش نویسنده و اهل کتابند و می‌توانند به راحتی چنین فضای جذابی را فراهم کنند.   به گفته سیدآبادی، سلیقه موسسان این کتابفروشی در انتخاب کتاب و دانش‌شان در معرفی کتاب از امتیازات آنان است که می‌تواند اینجا را به کتابفروشی متفاوتی تبدیل کند. امیدوارم در کارشان موفق باشند چرا که موفقیت کتابفروشی‌ها موفقیت همه مردم است.     تاسیس کتابفروشی در شرایط اقتصادی موجود قدم بلندی است سپس به سراغ فرشته احمدی، از موسسان نشر و کتابفروشی چهل کلاغ رفتم تا نظر او را جویا شوم. او نیز در این باره گفت: از اول تصمیم داشتیم بخش فروش را راه بیندازیم و بعد از آن به نشر بپردازیم. الان پخش، توزیع و فروش کتاب مساله بسیار مهمی است زیرا بسیاری از کتاب‌های ناشران تازه‌کار در بازار دیده نمی‌شود. براین اساس فکر کردیم که در ابتدا لازم است ویترینی برای کتاب‌هایمان داشته باشیم و خودمان را به مخاطبان‌مان معرفی کنیم.   احمدی در ادامه بیان کرد: البته در شرایط اقتصادی موجود تاسیس یک کتابفروشی ریسک است اما قدم بلندی است توقع ما این است که چرخه کتابفروشی بچرخد و بر این اساس برنامه‌ریزی کرده‌ایم که برنامه‌های مختلفی را در این مکان اجرا کنیم که از جمله آن می‌‌توانم به برگزاری ماهانه سه نشست اشاره کنم. و خوشحالیم که توانستیم فضایی فراهم کنیم که امکان گپ و گفت و معاشرت نویسندگان، اهالی قلم و مخاطبان فراهم شده است. کتابفروشی ما شامل سه‌بخش کودک و نوجوان، بزرگسال و محصولات فکری و فرهنگی است اما تمرکز ما بیشتر روی کتاب بزرگسال است. ما به چهل کلاغ به صورت یک پک نگاه‌ می‌کنیم که شامل انتشارات، فروش آنلاین محصولات و کتابفروشی است.   تاثیر گسترش کتابفروشی‌ها بر افزایش زندان‌ها درحال صحبت با فرشته احمدی بودم که جواد مجابی به همراه همسرش وارد کتابفروشی شد. او درحالیکه از بخش‌های مختلف کتابفروشی بازدید می‌کرد، گفت: وقتی انسان فضای کتاب را به این زیبایی می‌بیند به شعف می‌آید. شاید ویکتور هوگو گفته باشد وقتی کتابفروشی و مدرسه‌ای باز می‌شود، یک زندان بسته می‌شود. این حرف تا حدی درست است. همانطور که براساس آن در اوایل دوران مشروطه عده‌ای با این ایده، اقدام به بازکردن مدارس و کتابفروشی کردند اما در دهه 40 و 50 این قضیه تفاوت کرد چون مدارس و کتابفروشی‌ها سبب می‌شد که جوان‌ها آگاه‌تر شوند و به حق خودشان و مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر پی ببرند و این مساله سبب افزایش تعداد زندان‌ها شد. الان هم همین شرایط موجود است و امیدوارم این کتابفروشی بتواند میزان آگاهی مخاطبان را افزایش دهد.   مجابی در ادامه به شرایط صنعت نشر در کشورمان اشاره کرد و گفت: درباره نشر و کتاب نیز باید بگویم که نشر یک صنعت است اما در کشور ما بیشتر به عنوان یک دکان به آن نگاه می‌شود. از سویی نویسنده و پدیدآورنده وجود دارد و از سویی دیگر سیستم نشر و سیستم توزیع و پخش بومی و جهانی کتاب. و در این میان کشاکش و بحث بین نویسنده و ناشر نیز همیشه وجود دارد. اگر بشود تدبیری اندیشید که شرکت‌های بزرگ نشر به‌وجود آیند که هم بتوانند توزیع گسترده‌ای داشته باشند و هم منتقدان و پدیدآورندگان زیادی را در اختیار داشته باشند، هم چالش و کشمکش بین نویسنده و ناشر از بین می‌رود و هم آرامش و نظم بیشتری حکمفرما می‌شود و پدیدآورندگان و نویسندگان به جای ناشران با مدیران فرهنگی و افراد متخصص که در نشر حضور دارند ارتباط دارند که سبب بهبود وضعیت می‌شود همانطور که این اتفاق در سال 57 در حال رخ‌دادن بود اما بعد از آن از بین رفت.     نشر ایران باید به سوی سیستماتیک شدن پیش برود این شاعر، نویسنده و منتقد ادبی، گفت: تا زمانی که نشر ایران به سمت سیستماتیک شدن پیش نرود ماجراهایی مانند کپی‌رایت، ترجمه‌های موازی، مشکل ترجمه آثار ما به سایر زبان‌ها و ... حل نمی‌شود. به گمانم این کار برعهده ناشران جوان و ناشران معتبری است که در کشور ما وجود دارند که این چشم‌انداز را ببینند و تحقق ببخشند تا این وضعیت موجود که ناشران و نویسندگان روبه‌روی هم نشسته‌اند و با هم درگیرند پایان یابد و در کنار هم قرار گیرند و بتوانند با هم‌افزایی روی صنعت نشر ایران تاثیرگذار باشند. نکته جالب توجه این بود که در این روزهای پایانی سال، درحالی‌که مرکز خرید ارگ در شمال شهر تهران، پر و خالی می‌شد و مردم برای خرید عید نوروز پای صندوق بعضی مغازه‌ها صف کشیده بودند، سری هم به کتابفروشی ارگ می‌زدند و بعد از تورق کتاب‌ها، اثری را انتخاب می‌کردند. همین مساله سبب شد، آخر شب حجم کتاب‌های کتاب‌فروشی در نخستین روز افتتاحیه نصف شود و این یعنی نوری در دل تاریکی.  

Viewing all articles
Browse latest Browse all 8814

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>