خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)_عادله خلیفی: عید است و زمان سفر! خیلیها رفتهاند سفر، خیلیها میروند و خیلیهای دیگر نمیروند. شاید نمیتوانند یا نمیخواهند یا سفر را دوست ندارند. اما من میخواهم شما را به سفری دعوت کنم که نتوانید بگویید نه نمیآیم! یک سفر عجیب به جاهایی عجیبتر! این هم کارت دعوتاش:
«تا به حال به جزیره شادی رفتهای؟ میدانی کجاست؟ میدانی از کدام راه باید بروی و چهطور پیدایاش کنی؟ این سفر، ماشین و قطار و هواپیما هم نمیخواهد. تنها بیا سوار این بلم شو!»
کدام بلم؟ همان که دخترک کتاب «جزیره شادی» سوارش شده. برای من و شما هم جا دارد. ما تنها یک نشانی داریم برای پیدا کردن جزیره شادی، باید به سمت افق برانیم. سفرمان هم طولانی است. راه زیادی را در دریا باید با بلم برانیم. اما شگفتیهای زیادی میبینم. شبها و روزها سفر میکنیم و افق دورتر از چیزی است که در خیال ماست. شاید از خودمان بپرسیم راه درست کدام سو است؟ چهقدر تا افق مانده؟ کسانی در دریا هستند تا ازشان بپرسیم. ممکن است گرفتار باد و توفان شویم. اما یک روز، از میانهی توفان، تابلویی در دریا راه جزیره شادی را نشانمان میدهد. جزیرههای بسیاری میبینیم، بزرگ و کوچک، برآمده و هموار. باید از میانشان جزیره شادیمان را بیابیم. به جزیرههای اندیشههای ژرف میرسیم، از کنار جزیرههای همیشه جشن، تندرستی و نیرومندی میگذریم و میان همه جزیرهها صدایمان میزنند که نام جزیره ما شادی است. باید بیندیشم و انتخاب کنیم که بمانیم یا باز برانیم؟ زمان بسیاری در دریا میرانیم و به آخرین جزیرهای میرسیم که روی خط افق وجود دارد. جزیرهای که هیچ چیز ندارد و میتوانیم همه چیز را در آن از نو بیافرینیم. ما خوشبختی را پیدا خواهیم کرد، جزیره شادی را!
کتاب «جزیره شادی» از آستر پیشواز به پیشوازتان میآید برای همراه شدن با او در این سفر. کتاب را که باز میکنید دریا و صخرههایاش را میبینید و بعد دخترک را که سوار بر بلماش به افق چشم دوخته. واژهها در کتاب همسفراند با تصاویر. نثرآهنگین کتاب با جملاتی کوتاه و آواهایی بلند، سفر را روان کرده است. ما هم در همان بلم نشستهایم و از چشم دخترک در تصویرها شاهد خطرها و زیباییهای سفرش هستیم. روز و شب و خواب و بیداری دخترک را در تصویرها میبینم. آدمهایی که پاسخی برای پرسشهایاش ندارند و راهی طولانی که تنها در بلماش میپیماید. ما با او همسفریم، با دخترک. باد و توفان و رعد و برق را میبینم و میخوانیم و حس میکنیم و خطرهای سفر را میچشیم. واژهها تنها راویان کتاب هستند و تصویرها نشاندهنده هرآنچه در سفر میگذرد. برای همین، سکوت واژهها با آوردن تصویرهایی پی درپی در میانشان، زییایی این سفر را افزون کرده است و لذت کشفی هیجانانگیز را برایتان به همراه میآورد. کتاب «جزیره شادی» طعمی شیرین است از جستن، خطر، ترس، شکوه، شادی، یافتن و هرآنچیزی که زندگی را زیستنی شیرین میکند.
این کتاب در سال ۲۰۱۸ به سبب متن فلسفی و شاعرانه و کیفیت بالای تعامل متن و تصویرش، برنده جایزه بهترین کتاب تصویری بلژیک و هلند شده و امسال با ترجمه محمدهادی محمدی از سوی انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، منتشر شده است.
ماریت تورن کویست، نویسنده و تصویرگر کتاب، برایتان ابتدای کتاباش نوشته: «این داستان من و شماست. زیرا ما همه در سفریم تا شادی را بیابیم. البته یافتن شادی همیشه کار آسانی نیست. انسانهای پرشماری راه درازی را میپیمایند تا شادی را بیابند. در سر راه با انسانهای دیگری برمیخورند و از آنها پرسشهای زیادی میکنند. به پاسخهای آنها گوش میدهند. اما به احساسهای خود نیز گوش میسپارند. زیر انسانها احساسهای گوناگونی دارند و آرزوهای متفاوت.» ماریت برایتان آرزو کرده تا این کتاب به شما یاری برساند تا جزیره شادی خود را بیابید و بتوانید همه چیز را از نو بیابید. من هم برایتان آرزو میکنم تا در این روزهای نوشدن، شاد باشید و شادی بیافریند.
انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (کتابهای تاک) کتاب «جزیره شادی» را با قیمت 260 هزار ریال منتشر کرده است.