شهرام اقبالزاده در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار کرد: بهجز زبان فارسی ما زبانهای دیگری مانند ترکی، کردی، بلوچی، عربی هم داریم که تعداد زیادی از مردم در کشور به این زبانها صحبت میکنند. البته وقتی که از ادبیات اقوام بومی در ایران صحبت میشود منظور ادبیات نوشتاری است نه گفتاری و شنیداری. زیرا هرکدام از این اقوام در حال حاضر به زبان خودشان صحبت میکنند و ادبیات فولکلور خاص خودشان دارند.
این نویسنده پیشکسوت و منتقد ادبی در ادامه به پیشینه پرداختن به زبان اقوام مختلف در ادبیات کشورمان اشاره کرد و گفت: از دوران مشروطه به بعد، به صورت گستردهتر به ادبیات پرداخته شد. اکثریت قاطع مردم در آن زمان سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما در همان زمانها هم توجهی به زبانهای اقوامهای گوناگون ایرانی نمیشد. به گونهای که از زمان رضاخان نوشتن به زبان غیرفارسی ممنوع شد و بسیاری از اقوام ایرانی مانند کردها و ترکها که از مهدهای خیزش ادبیات بودهاند نمیتوانستند به زبان خودشان بنویسند. از سال 1328 تا 1332 در فضای ناشی از سقوط دیکتاتوری رضاخان فضای نسبتاً بازی در ایران برای پرداختن به ادبیات ایجاد شد و ادبیات اقوام ایرانی به زبانهای مختلف تا حدودی رشد کرد اما بعد از کودتای 1332 دیگر به این اقوام اجازه نداده شد که به زبان خودشان شعر بسرایند و مطلب بنویسند و این وضعیت تا سال 1357 ادامه داشت.
وی اظهار کرد: گرچه در سال 1358 با تصویب قانون اساسی مادهای در خصوص آموزش زبان سایر اقوام ایرانی در کتابهای درسی ایجاد شد اما این ماده از قانون اساسی هیچ وقت اجرایی نشد و دولت یازدهم نخستین دولتی است که به صورت رسمی به این مساله پرداخته و بحث آن را مطرح کرده است. این موضوع در آموزش و پرورش هم مطرح شد اما هنوز به صورت رسمی به اجرا درنیامده است. همچنین در این دولت بحث آموزش زبان کردی در سطح استانهای کردزبان نیز مطرح شده است اما در این میان این سؤال مطرح میشود که آیا همه درسها به زبان کردی آموزش داده میشود یا در ضمن آموزش درسها به زبان فارسی، زبان کردی نیز به بچهها آموزش داده میشود. این بحث بسیار پیچیدهای است اما برای عملی شدن آن باید از همین حداقلیها شروع کرد.
اقبالزاده ادبیات را عامل وحدت و همبستگی همه اقوام ایرانی عنوان کرد و گفت: برخلاف نظریه پارسگرایی شوونیستی که معتقد است آموزش زبان این اقوام منجر به ایجاد گسست میشود باید گفت که آموزش ادبیات به زبان مادری به بچهها سبب ایجاد وحدت و همبستگی بیشتر اقوام ایرانی با یکدیگر میشود؛ ضمن اینکه آنها با این روش از هویت خود نیز دور نمیمانند.
بسیاری از نویسندگان و شاعران ما از زبان مادری خود دور ماندهاند
این پژوهشگر ادامه داد: فارسی، زبان دوم اقوام مختلف محسوب میشود و آنها باید بکوشند ضمن آموختن زبان فارسی به عنوان زبان واحد کشور زبان مادری خود را نیز به خوبی فراگیرند. به عنوان مثال من کرد هستم و فارسی زبان دوم من است، به یاد دارم در گذشته در ترجمه بعضی از واژههای کردی به فارسی مشکل داشتیم در حالی که کودک فارسی زبان با زبان فارسی به عنوان زبان مادریاش آشنا میشود و لازم نیست به صورت همزمان دو زبان را آموزش ببیند. از سوی دیگر در صدا و سیما هم برنامهها عمدتاً به زبان فارسی پخش میشود و سبب شده آموزش زبان فارسی چه برای کودکان فارسی زبان و چه برای سایر کودکان راحتتر شود.
اقبالزاده بیان کرد: من به عنوان یک کردزبان وقتی که به مدرسه رفتم مجبور شدم فقط با زبان فارسی بنویسم و صحبت کنم و زبان کردی به صورت رسمی به من آموزش داده نشده است. این مساله سبب شد با اینکه از نظر نوشتاری زبان کردی با فارسی تفاوت زیادی ندارد، خواندن و درک متنهایی که به زبان کردی نوشته شده و یا شعرهایی که به این زبان سروده میشود و بخشی از میراث پدری و مادری من است، برایم بسیار دشوار شود. در حالی که متنهای انگلیسی را به راحتی میخوانم، میفهمم و ترجمه میکنم. درواقع ذهن من به گونهای آموزش دیدهام که به زبان فارسی فکر کنم نه به کردی و این مساله به من تحمیل شده و این میراث از من گرفته شده است. بسیاری از نویسندگان و شاعران ما از زبان مادری خود دور ماندهاند.
خانه اصلی اقوام ایرانی زبان مادریشان است
این نویسنده کتابهای کودک و نوجوان ادامه داد: باید توجه داشت زبان فارسی به وسیله افرادی مانند سید محمدحسین شهریار، شاعر ترکزبان؛ محمد قاضی که از بهترین مترجمان ادبیات فارسی ماست، ابراهیم یونسی و ... غنای فراوانی یافته است. نوشتن به زبان اقوام مختلف سبب میشود که صمیمت بیشتری بین مردم ایجاد شود و خاطرات و نوستالژیهایی که با آنها بزرگ شدهاند در آنها برانگیخته شود. در واقع خانه اصلی یک کودک در اقوام ایرانی زبان مادریاش است و زبان دوم، خانه اجارهای اوست و ما کودکان را مجبور میکنیم به خانه اجارهای بروند. در واقع ما مستأجر زبان فارسی هستیم.
وی با تاکید بر اینکه کودکی که به زبان فارسی پرورش مییابد از زبان مادری خودش محروم میشود، افزود: امروزه وقتی به شهرهای مختلف ترکزبان یا کردزبان و غیره میرویم میبینیم که بسیاری از اقوام ایرانی با فرزندانشان فارسی حرف میزنند و کودکان بسیاری از واژههای زبان مادری خود را نمیفهمند.
اقبالزاده گفت: واقعیت این است که بنابر ضرورت تاریخی، عینی و انضمامی زبان رسمی ما باید واحد باشد اما این مساله هیچ منافاتی با پرداختن به زبانهای دیگر یا ترجمه آثار به زبان اقوام مختلف ایرانی ندارد. در حال حاضر یک سری کتابهای ادبیات داستانی مانند «شازده کوچولو» یا «شعرهای سیلوراستاین» به زبانهای اقوام دیگر ایرانی منتشر شده است. اما استمرار و تداوم این کار و تألیف و ترجمه آثار به زبانها و لهجههای بومی به استقبال ناشران و مخاطبان بستگی دارد.
شهرام اقبالزاده، مترجم، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در سال 1333 در کرمانشاه متولد شد. از آثار او میتوان به ترجمه «فرهنگ اصطلاحات انگلیسی/فارسی»، «گاندی»، «بینظمی نوین جهانی»، «یادداشتهایی درباره نادر ابراهیمی»، «چگونه رمان خود را بازنگری و ویرایش کنیم»، «یاد مهرگان»، «درد جاودانگی»، «آسیب شناسی داستانهای عامه پسند» و «آسیب شناسی داستانهای دینی» اشاره کرد. اقبالزاه در کنار فعالیت نویسندگی و ترجمه برای کودکان و نوجوانان، مدتی نیز به عنوان دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان فعالیت میکرد.