خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- محمدرضا چهارسوقی امین: لی واردلاو lee wardlaw، نویسنده امریکایی را با کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» میشناسیم. این کتاب پرفروش و مطرح بینالمللی بعد از ترجمه و انتشار در ایران توسط نشر کیمیا (بخش کودک انتشارات هرمس)، در اوایل دهه هشتاد، مورد اقتباس هم قرار گرفت و بر اساس آن سریالی برای گروه سنی نوجوان ساخته شد. این کتابها، با استفاده از طنز، دنیای شاد و خلاق بچهها را به تصویر میکشند و سعی میکنند به آنها بفهمانند که تواناییهای زیادی دارند.
لیوارد لاو که تا کنون آثار زیادی را با مضمون راههای ذله کردن دیگران نوشته در گفتوگو با ایبنا، درباره انگیزه نوشتن این کتابها توضیح داده است.
ایده کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» از کجا به ذهنتان رسید؟
راستش ایده نوشتن این کتاب، زمانی به ذهنم رسید که اتفاق جالبی برای معلمی در شهر سانتا بار بارا افتاد. یکی از تکالیفی که این معلم برای دانشآموزانش تعیین میکرد، این بود که آنها را وادار به نوشتن یک گزارش چند خطی کند. یک روز این معلم از دانشآموزانش خواست تا هر کدام از آنها درباره ده مورد از کارهایی که با انجام دادنشان پدر و مادر خود را بهصورت اتفاقی عصبانی کردهاند گزارشی تهیه کنند. روز بعد همه دانشآموزان گزارش خود را به کلاس آوردند و هرکدام از آنها کارهایی را که انجام داده بودند روی تخته نوشتند و در مجموع صد و یک راه روی تخته نوشته شد. فهرست تهیه شده توسط دانشآموزان به نظر معلمشان جالب و خندهدار آمد و همین سبب شد که او این فهرست را برای روزنامه شهر بفرستد و روزنامه آن را با تیتر «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» منتشر کرد . بعد از این ماجرا، بسیاری از خانواده ها خشمگین شدند چراکه فکر میکردند معلمان در مدرسه کودکانشان را به آزار دادن والدین تشویق میکنند اما من با خودم گفتم که من میتوانم داستان جالبی درباره این موضوع بنویسم.
من هرگز قصد نداشتم کودکان را به آزار دادن خانوادههایشان تشویق کنم. فقط میخواستم داستانی بانمک بنویسم، بهعلاوه میخواستم به خانوادهها و کودکانشان نشان دهم که باید زمانی که از موضوعی ناراحت هستند یا برایشان مشکلی پیش آمده، مشکلاتشان را با هم در میان بگذارند. بچهها باید متوجه شوند که هر یک از اعمال آنها بازخورد ویژه خود را خواهد داشت، بنابراین حتی اگر آنها پدر و مادر خود را اذیت نکنند باید مواظب رفتار خود باشند، زیرا ممکن است با رفتارشان اطرافیانشان را برنجانند.
شما تاکنون سه کتاب در مورد چگونگی ذله کردن دیگران نوشتهاید و مجموعا سیصد و سه راه برای ذله کردن دیگران معرفی کردهاید، در هرکدام از کتابها کدام راه میتواند خود شما را عصبانی کند؟
به عنوان یک مادر، واقعا ناراحت میشوم وقتی پسر بیست سالهام از لبخند زدن در عکسها خودداری میکند یا وسط عکس خانوادگی شکلک در میآورد.
به عنوان یک معلم ، وقتی دانشآموزان حین تدریس با هم پچ پچ میکنند واقعا ناراحت میشوم و یا مثلا وقتی دانشآموزی وسط امتحان به بهانه تراشیدن مدادش سر و صدا ایجاد میکند عصبی میشوم و از او میخواهم قبل از شروع امتحان بعدی سه مداد تراشیده شده به همراه خود بیاورد.
واکنش دانشآموزان شما به انتشار کتابهای «صد و یک راه» چه بود؟
بعد از اینکه کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن معلم ها» منتشر شد، اینطور به نظر میرسید که تمام دانشآموزان میخواستند راههایی را که در کتاب ذکر کرده بودم روی من امتحان کنند! تقریبا 30 دقیقه طول کشید تا متوجه این موضوع شوم و وقتی که فهمیدند مچشان را گرفتهام همه با هم زدند زیر خنده.
آیا میدانستید که حجت قاسمزاده، کارگردان ایرانی، سریالی را بر پایه کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» ساخته است؟
بله، قبلا شنیده بودم و باید بگویم که از این موضوع خوشحال نیستم. البته دولت ایران از کپی رایت حمایت نمیکند تا آنجایی که من اطلاع دارم سه تا از کتابهایم بدون اینکه به من پولی پرداخت شود یا حتی بدون اینکه از من اجازهای گرفته شود در ایران منتشر شدهاند. بهعلاوه برای ساختن سریال هم هیچ اجازهای از من گرفته نشد. شغل من نویسندگی است و منبع اصلی درآمد من برای خرید خوراک، پوشاک و تامین تحصیلات پسرم همین نوشتن است. از انتشار این کتاب و ساخت سریال بر پایه آن، ناشر، مترجم، کارگردان و بازیگران سود میبرند و من تنها کسی هستم که بینصیب میمانم.
مهمترین ویژگی یک نویسنده کودک چیست؟
به نظر من مهمترین ویژگی یک نویسنده کودک این است که اتفاقات دوران کودکیاش را به خوبی بهخاطر داشته باشد، این موضوع به این دلیل مهم است که کودکان دائما در حال تجربه کردن چیزهای جدید هستند و نویسنده برای اینکه بتواند کتابی باب میل آنها بنویسد باید بهخاطر داشته باشد که چه حسی بعد از تجربه هرچیز جدید پیدا کرده بود و اگر نویسنده کودک نتواند اولین احساساتش را به یاد بیاورد، خواننده کتاب نمیتواند با شخصیتهای کتاب ارتباط برقرار کند. به علاوه نویسنده کار کودک باید به کودکان احترام بگذارد و به قصد قصه گفتن برای چند بچه کوچک داستان ننویسد، بلکه طوری داستان بنویسد که گویی در حال به اشتراک گذاشتن ماجرایی با فردی کامل است.
نویسنده مورد علاقه خودتان کیست؟ کتاب مورد علاقهتان چطور؟
من نویسنده و کتابهای بسیاری را دوست دارم و واقعا برایم سخت است که از بین آنها یکی را انتخاب کنم. وقتی بچه بودم عاشق کتابهای وینی پو بودم و هنوز هم کتابهای کودک زیادی میخوانم. اما به عنوان یک نویسنده و یک بزرگسال، کتاب نیروی اهریمنی اثر فیلیپ پولمن و کتابهای هری پاتر ، کتابهای مورد علاقهام هستند.
ما چگونه میتوانیم کودکان خود را به کتاب خواندن علاقهمند کنیم؟
والدین باید درست از زمانی که کودکشان متولد میشود برایش کتاب بخوانند و تا وقتی که میتوانند این کار را ادامه دهند؛ مثلا وقتی که پسر من در زمان تعطیلات دانشگاه پیش ما میآید، من و همسرم شب ها برایش کتاب میخوانیم و حتی بعضی شبها او برای ما کتاب میخواند. اینکه کودکان والدین خود را در حال مطالعه بیایند بسیار مهم است، چراکه به آنها یادآوری میکند که مطالعه کردن کار بسیار مهمی است.
نظرتان درباره ایرانیها چیست؟
من دو دوست ایرانی دارم و واقعا گوش دادن به زبان فارسی لذت میبرم، یکی از دوستان پارسی زبانم خانم مینا جواهربین، نویسنده کتاب کودک است.
از کارهای جدیدتان چه خبر؟ آیا مشغول نوشتن کتاب جدیدی هستید؟
من همیشه مشغول نوشتن کتابهای جدید هستم. درست قبل از اینکه با شما صحبت کنم، مشغول کار بر پروژه جدیدم به نام «صد یک راه برای ذله کردن برادر و خواهرها» بودم. علاوه بر این کتاب، در حال کار کردن بر روی دو کتاب تصویری و یک کتاب با داستانی واقعی نیز هستم.
کتاب آخرم، ماجرایهای وونتون و چاپستیک، چند ماه پیش منتشر شد. این کتاب دنباله مجموعه پرطرفدار وونتون و چاپستیک است که اخیرا برنده جایزهای در زمینه کتاب کودک شده است.