شهرام اقبالزاده، همزمان با 18 تیرماه، روز ملی ادبیات کودک، به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار کرد: مهدی آذریزدی از خادمان و بنیانگذاران ادبیات کودک در کشور ما محسوب میشود و شایسته است که روز ملی ادبیات کودک به نام وی نامگذاری شده است، اما وقتی درباره موضوعات مربوط به بچهها صحبت میکنیم باید توجه داشته باشیم که آنها در حال بالندگی هستند و افقهای زندگی به رو آنها باز شده است و مرگ مرحلهای است که افق زندگی روی انسان بسته میشود بر این اساس، اگر قرار بود که روز ملی ادبیات کودک براساس مهدی آذریزدی نامگذاری شود بهتر بود با زادروز وی توام میشد نه روز درگذشتش.
آذریزدی هانس کریستین اندرسن ایران است
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: مهدی آذریزدی در دوران کودکی از کتابهای خوب تالیفی برای کودکان محروم بود و پدری متعصب داشت که معتقد بود کتاب خواندن به جز برای مسایل دینی معنی خاصی ندارد در حالی که خواندن و توصیه به مطالعه در پیشینه فرهنگی ارزشمند ما محسوب میشود. وی از پيشگامان ادبيات كودك و نوجوان بود كه به سبب ويژگيهای فردی و كودكی سركوبشدهاش در خانواده و اجتماع، به اهميت اين دوران به درستی پی برده بود و آگاهانه با وجود نداشتن تحصيلاتی رسمی، زندگی خود را وقف كودكان و ادبيات كودك كرد و با مشقت و خودآموزی صاحب سواد، دانش و بینش شد و به خاطر این پیشینه توانست محرومیت بچهها را از نظر دسترسی به آثاری که براساس پیشینه و ادبیات کشورمان نوشته شده باشد، به صورت هوشمندانهای درک کند و با تولید «قصههای خوب برای بچههای خوب» که در حال حاضر بیش از نیم قرن است در ایران تجدید چاپ میشود، در زمان خودش این خلا بزرگ را تا حدودی پر کند. بر این اساس میتوان او را هانس کریستین اندرسن ایران نامید. البته جلال آلاحمد بعد از درگذشت بهرنگی، صمد را هانس کریستین اندرسون ایران نامید اما اگر از نظر فضل تقدم در نظر بگیریم هانس کریستین اندرسن ایران مهدی آذریزدی است که از نظر زمانی حدود دو دهه بر صمد بهرنگی تقدم دارد.
وی با بیان اینکه نباید آذریزدی را فقط با تولید «قصههای خوب برای بچههای خوب» بشناسیم توضیح داد: وی مقدمههای زیادی بر کتابهای انتشارات امیرکبیر بدون نام خود و به عنوان یادداشت ناشر نوشته است. او همه عمر سرش در کتاب بوده، نه در حساب و همواره زندگی را در تنگنای مالی به سر برد. آذریزدی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و از اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بود. تابهحال مقالات و نوشتههای بسیاری درباره آذریزدی نوشته شده است. پس از درگذشت وی، زمانی که دبیر وقت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بودم، به منظور قدردانی از زحماتش مجموعه مقالاتی را گردآوری و برای انتشار به انجمن نویسندگان کودک تحویل دادم که انجمن بعد از گذشت مدت زمان طولانی آن را برای چاپ در اختیار بنیاد آذریزدی قرار داد اما متاسفانه این مقالات به صورت آشفته و ویرایش نشده و بدون ذکر نام گردآورنده منتشر شدند که موجب ناراحتی و نارضایتی من شد. امیدوارم این کتاب برای چاپ مجدد به منظور بازبینی و ویرایش و افزودن پیشگفتاری تاریخی و تحلیلی در اختیارم قرار گیرد.
نتوانستهایم با ادبیات، خلاءهایکودکان و نوجوانان را پر کنیم
اقبالزاده با بیان اینکه مهدی آذریزدی از جمله آغازگران ادبیات کودک و از نویسندگانی بود که پاسخگوی نیازهای زمان خودش بود، افزود: امروزه بچهها میتوانند بخوانند ولی در قلمروی تالیف خواندنیهای مناسب که پاسخگوی ذهن پویای آنها باشد کم داریم. باید به تحولات اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی، بینالمللی و اجتماعی توجه شود، امروزه بچهها در دنیای چندرسانهای زندگی میکنند. نویسندگان باید تلاش کنند که نیازهای کودکان امروز را به درستی درک کنند و در خلق نوشتهها به آنها توجه داشته باشند، چرا که کودکان ما دیگر کودکان دیروز نیستند و خلاءهای زیادی دارند که باید با ادبیات کودک پر شود. اما ما نتوانستهایم با ادبیات کودک و نوجوانمان این خلاءها را پرکنیم. نویسندگان ما با مشکلات فراوانی روبهرو هستند که نمیتوانند آنگونه که شایسته است به تولید آثار خوب و با کیفیت بپردازند و تمام وقت خود را به نویسندگی و پژوهش در حوزه کودک و نوجوان اختصاص دهند. از سویی دیگر، تیراژ کتابها به 500 نسخه رسیده است و یک نویسنده نمیتواند با این تیراژ زندگیاش را بگذراند.
وی در ادامه به سیاستگذاری فرهنگی در کشور اشاره کرد و گفت: سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما به گونهای است که نتوانسته پاسخگوی نیازهای موجود باشد. ما نتوانستیم مطالعه و کتابخوانی را در کشورمان نهادینه کنیم و در شعرها و داستانهایمان پاسخگوی خلاءها و نیازهای مردم باشیم. آموزش و پرورش و صدا و سیما هم به عنوان دو مرکزی که بیشترین ارتباط را با مخاطبان دارند پاسخگوی نیازهای متغیر، پویا و تغییریابنده نسل جوان و نوجوان ما نیستند. ادبیات کودک در این شرایط باید بتواند این خلاء را پر کند، بنابراین باید در مقیاس کلان و در سطح ملی مورد حمایت گسترده قرار گیرد.
توجه به برنامهریزیهای بلند مدت در روز ملی ادبیات کودک
به گفته این پژوهشگر، انتخاب روز ملی ادبیات کودک از بالا به پایین صورت گرفته است. اصولا نهادهای ادبیات کودک برنامه خاصی برای آن ندارند و متاسفانه این روز نتوانسته بهانهای برای پرداختن به بدنه اصلی ادبیات کودک در ایران باشد. درواقع، روز ملی ادبیات کودک با عنوان آذریزدی که یکی از خادمان و بنیانگذاران ادبیات کودک در کشور ما محسوب میشود فقط به صورت صوری اعلام شده است در حالی که باید در این روز برنامهریزی ملی با حضور همه نهادها و بهرهگیری از خرد جمعی و ملی و برنامهریزی برای مخاطبان داشته باشیم. از طرفی، ادبیات کودک تنها نباید به یک روز اختصاص یابد و بایسته است برنامههای راهبردی درازمدت در کنار برنامههای ضربتی کوتاه مدت داشته باشیم.
وی در ادامه سخنانش یادآوری کرد: در حال حاضر، جمعیت کودکان و نوجوانان ما از سالهای نخست انقلاب تا به حال سه برابر شده است اما میزان تیراژ کتاب کودک ما حداقل به یک بیستم کاهش یافته است. از سوی دیگر باید توجه داشت که هجدهم تیرماه مصادف شده با ایام تابستان و اوقات فراغت دانشآموزان و شایسته است به مناسبت این روز، برای خرید کتاب و تجهیز کتابخانههای مدارس و کتابخانههای فرهنگسراها و رساندن کتاب خوب به دست بچهها برنامهریزی شود. متاسفانه در کشور ما با وجود درآمدهای بالای برخی مدیران و بودجههایی که دارند، زمانی که بحث خرید کتاب و تجهیز کتابخانههای مدارس مطرح میشود، میگویند که بودجه نداریم درحالیکه بیشتر بودجه کشورمان باید در خدمت بچهها و آیندهسازان این مرز و بوم باشد.
ضرورت تاسیس «بنیاد ملی کودک» برای توجه بیشتر به نیازهای کودکان
اقبالزاده در ادامه سخنانش، با بیان اینکه در ادبيات كودك مقولهای به نام دوران كودكی يا نهاد دوران كودكی وجود دارد كه به كودكی استقلال و هويت میبخشد و برای ادبيات كودك اهميت ويژهای قائل است، گفت: اگر ادبيات كودك را به سه قلمرو به هم پيوسته «نهاد»، «نظريه» و «آفرينش ادبی» تقسيم كنيم، آذريزدی از كسانی بود كه در تثبيت نهاد دوران كودكی و استقلال آن نقش جدی داشت. بنابراین ضرورت دارد در روزی که به عنوان روز ملی ادبیات کودک نامگذاری شده است برای توجه بیشتر به کودکان و نیازهایشان «بنیاد ملی کودک» تشکیل شود.
این نویسنده و منتقد ادبی توضیح داد: پیشنهاد تاسیس این بنیاد باید در ابتدا از سوی نهادهای مدنی مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، شورای کتاب کودک، انجمن تصویرگران کتاب کودک و انجمن کودکان کار و خیابان مطرح شود. سپس برای تاسیس این بنیاد باید با نهادهای رسمی دولتی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت آموزش و پرورش و فراکسیون کودک در مجلس و شورای شهر، شهرداریها وارد گفتوگو شد. باید توجه داشت که فراکسیون کودک در مجلس میتواند نقش بسیار مهمی در ایجاد تغییر و تحول در وضعیت حقوق و ادبیات کودک در ایران داشته باشد اما هیچگونه تاثیر جدی ندارد. همچنین شورای شهر و شهرداریها با توجه به امکانات فراوان فرهنگی، مراکز متعدد و فرهنگسراهایی که در اختیار دارند، باید با همکاری نهادهای مدنی تلاش کنند بر رونق ادبیات کودک در ایران بیافزایند.