خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهدی رجبی: آهستگی... نخستین کلمهای که برای شروع این یادداشت به ذهنم رسید همین بود، آهستگی. اول یاد آهستگی لاکپشتها افتادم و بعد یاد «آهستگی» میلان کوندرا، نویسنده محبوبم. لاکپشتها مرا یاد نویسندگی و فرایند نوشتن هم میاندازند. نویسنده باید آهستگی را درک کند. آرامآرام حرکت کند. ذات و جوهر چیزی را که میخواهد بنویسد، مزمزه کند... بفهمد... بنویسد... خط بزند و خط بزند تا به داستان خوب برسد. کوندرا هم در «آهستگی» از ضرورت آهستگی در جامعه امروز میگوید برای درک مفهوم لذت، برای درک جوهر زندگی.
عصر تکنولوژی باعث شده ما توقع داشته باشیم همهچیز را به سرعت به دست بیاوریم و سریع به همه مقصدها برسیم. برای همین است که هیچچیز درون ما پخته نمیشود. آرام آرام جا نمیافتد. برگردیم به یک قصه کودکانه، مسابقه لاکپشت و خرگوش. برنده کیست؟ ظاهراً و به شکل منطقی خرگوش. اما برنده لاکپشت است. چون آهسته و پیوسته پیش میرود و از دیدن مسیر اطرافش هم لذت میبرد. خرگوش سریع است و میخواهد سریع به مقصد برسد. مغرور میشود و شکست میخورد.
بعد از حدود سه دهه از انقلاب اسلامی، گروهی از اهالی خوشذوق ادبیات کودک و نوجوان دور هم جمع شدند و از میان این همه سمبل و نماد و نشانه، لاکپشت را برای معرفی یک جریان ادبی فرهنگی برگزیدند. لاکپشت، کند و آرام است اما بیاییم کمی تخیلمان را به کار بیندازیم. اگر بال داشته باشد چه؟ بال نشانه سرعت است و نشانه پرواز. لاکپشت نشانه خِردورزی و دانش است و با یک جفت بال کودکانه به پرواز درمیآید. یعنی در عین آهستگی، اوجگیری و پرواز اندیشه هم در ذات این نماد وجود دارد. البته شاید همه اینها برداشت شخصی من از لاكپشت پرنده باشد که دوست داشتم به آنها اشاره كنم. از عمر فهرست و جايزه سالانه لاكپشت پرنده چهار- پنج سال بيشتر نمیگذرد اما در همين مدت كم تبديل به يك جريان مؤثر فرهنگی در ادبيات كودك و نوجوان ايران شده است. جريانی كه آهسته و پيوسته در حال حركت است و برخلاف خيلی از جريانهايی كه مدعی تغيير و تحول بودهاند، ادعايی ندارد.
عدهای از نويسندگان و اهالی ادبيات بدون هيچ مزد و منتی حامی معنوی و حتی مالی اين جريان فرهنگی شدهاند و هر ساله بخش عمدهای از كتابهای كودك و نوجوانِ منتشر شده در ايران را میخوانند و از ميان آنها كتابهای برگزيده را انتخاب و در فهرست فصلیشان منتشر میكنند. تمام اينها بهانهای است تا خانوادهها و فرزندانشان به همراه نويسندهها و مترجمها دور هم جمع شوند و فصل مشتركشان ادبيات كودك و نوجوان باشد و خواندن كتاب...و اين ماجرا پنج سال است که تداوم دارد.
من حدود سه سال است كه در اين دورهمیها حضور دارم. چه وقتی خودم كتابی در لیست دارم و چه وقتهايی كه خودم برای آن فصل كتابی در فهرست ندارم. خيلی خوشحالم كه در اين فضای سوت و كور كتابخوانی، بهانهای وجود دارد برای دورهمی. لاكپشت پرنده كار را برای خيلی از خانوادهها و فرزندانشان آسان كرده است. نه به شكل صد در صد قطعی، اما تا حدود زيادی كتابهايی كه در اين فهرست جا میگيرند جزو كتابهای خوب هستند. بيشترين گلايهای كه من سالها از طرف خانوادهها میشنيدم اين بود كه ما دلمان میخواهد فرزندمان كتاب بخواند اما نمیدانيم چه كتابی برايش بخريم. در همين سرگردانی، خيلی از بچهها به خاطر خواندن كتابهای پرت و پلا و كممايه از كتابخوانی رويگردان شدهاند و اگر سرسوزن شعله اشتياقی هم در وجودشان برای خواندن كتاب وجود داشته، به مرور خاموش شده است. اما در اين چند سال لاكپشت پرنده توانسته اعتماد خانوادهها را جلب كند و اين برای من خيلی مسرتآور است. از اين كه هر فصل میبينم عدهای از بچهها و خانوادهها پای ثابت برنامههای لاكپشت پرنده هستند و هر بار هم دارد به تعدادشان اضافه میشود، ذوقزده میشوم.
استمرار و پيوستگی تا به حال راز موفقيت لاكپشت پرنده بوده است. هيچگاه عجله نكرده و تند نرفته است. لاكپشت پرنده پاسخی است به نياز جامعه ايران برای انتخاب كتابهای خوب كودك و نوجوان.
بيشتر جريانهای فرهنگی ادبی جامعه، ما برخلاف ادعای اوليهشان برای تحول فضاي فرهنگی و انديشه مخاطبان ادبيات، خيلی زود شكست خورده و اعضایشان هم پراكنده شدهاند. اما راز موفقيت لاكپشت پرنده و اعتماد خانوادهها به آن، همين بیحاشيه بودنها و آهستگیها است.
لاكپشت پرنده، يكشبه به سرمنزل مقصود نمیرسد. شايد بشود گفت به جای حركت در طول، در عرض حركت میكند. ذاتش با آهستگی و صبر درآميخته و قصدش اين است كه ضرورت كتابخوانی را در جامعه نهادينه كند. اگر بچهها كتابهای خوب بخوانند از مطالعه گريزان نخواهند شد و چه جامعهای سعادتمندتر از جامعهای كه فرزندانش با كتابهای خوب بزرگ شده باشند؟ ما نويسندگان و اهالی ادبيات كودك و نوجوان هم بايد با همين صبر و حوصله لاكپشت پرنده را همراهی كنيم. بالهای كمال اگر در ما رشد پيدا كنند، باعث پرواز خودمان و پرواز نسل آينده خواهند شد.
كلمهای هم كه برای پايان اين يادداشت به ذهنم میرسد باز هم آهستگی است. آهستگی لازمه درك و كمال است و بعد از آن، پرواز لاكپشتها و اوج گرفتن انديشهها.