به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست «بررسی تحولات نقد ادبی ادبیات کودک و نوجوان از دهه 60 تا به امروز» با حضور خسرو آقایاری، افسون امینی و سیدعلی کاشفی خوانساری عصر یکشنبه 10 مردادماه 1395 در سرای اهل قلم برگزار شد.
خسرو آقایاری، نویسنده و کارشناس حوزه ادبیات داستانی و شعر نوجوان در این نشست با بیان اینکه جریان نقد و جریان تولید با هم آمیخته هستند، اظهار کرد: اساسا در جامعه ما با توجه به مبانی فرهنگی که داریم چیزی به نام نقد نمی تواند تحقق پیدا کند. بهطور کلی ما نقد نداریم، زیرا نقد مبتنی بر نظام اندیشه است، ولی ما نظام منسجم عقلانی نداریم.
وی در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره وضعیت ادبیات کودک در زمان پیش از انقلاب پرداخت و دیدگاه صمد بهرنگی و نادر ابراهیمی را دو جریان مهم عنوان کرد که در سالهای قبل از انقلاب میتوانست به نقد منتهی شود و افزود: این دو دیدگاه همه پیشنیازهای لازم برای اینکه به نقد منتهی شوند را فراهم کرده بودند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شورای کتاب کودک هم در آن زمان نقش مهمی در ادبیات کودک و تحولات آن داشتند و به ادبیات کودک سمت و سو میدادند.
نویسنده کتاب «قصهها و آیینهای پهلوانی ایرانی» در ادامه سخنانش به دو واقعه مهم و تاثیرگذار در ادبیات کودک در زمان بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: در آن زمان دو جریان اساسی وقوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ادبیات را تحتالشعاع خود قرار دادند و دو نقطه ثقل عظیم بودند که همه چیز از جمله ادبیات کودک و نوجوان را تحتتاثیر قرار دادند. این مساله سبب شد که بین سالهای 1357 تا 1365 بیش از 83 درصد کتابهای کودک و نوجوان براساس سه محور شکل گیرد؛ محور نخست داستانهایی درباره انقلاب و وقایع آن دوران بود، محور دوم داستانهای آموزش مسائل اخلاقمدار در مدرسه و محور سوم آموزشهایی مانند رنگآمیزی، نقاشی، الفبا و زبان خارجی بود.
موضوعاتی را به بچهها تحمیل میکنیم که نمیتوانیم دفاع مشخصی از آنها داشته باشیم
آقایاری عنوان کرد: پرداختن به این محورها در بیش از 83 درصد کتابهای حوزه کودک و نوجوان به معنی پرداختن به مسائل رئال جامعه است، در حالیکه براساس نظر روانشناسان و محققان، کودکان به دلیل دنیای ذهنیشان، بیشتر نیازمند آثار تخیلی و فانتزی هستند، در نتیجه ما در بخش اعظمی از آثارمان به مفاهیمی پرداختهایم که به نیاز مخاطبانمان پاسخ نمیدهد و چیزهایی را به آنها تحمیل میکنیم که نمیتوانیم دفاع مشخصی از آنها داشته باشیم و این نقدی است که به ادبیات کودک و نوجوان آن سالها وارد است.
وی ادامه داد: ما هرگز بهطور جدی وارد حوزه مباحث نظری برای نقد نشدهایم. بحث نقد پیشنیازی بهعنوان نظریه ادبی دارد و تا زمانیکه نظریه ادبی نباشد، نقدی هم نخواهد بود و به تَبع آن نظام عقلانیتی هم نیست که ما به نقد برسیم. بحث ما تقابل نظام عقلانیت حاکم دنیای غرب و نظام عقلانیت دینی است. نظام عقلانیت دنیای غرب، خودش را تبیین کرده و جامعهای براساس آن شکل گرفته که در آن نظریههایی در زمینههای مختلف دیده میشود و سالهای متمادی طول کشیده تا این نظریهها شکل گرفته است.
نقدهایمان سرشار از نظریههای فلسفی، متد و روشهای غربی است
این نویسنده با بیان اینکه ما نیاز به یک نظام فلسفی مشخص داریم، گفت: در محور مبانی نظری و فلسفی ما تعارض وجود دارد؛ ما نظام فرهنگی- هنری غرب را پذیرفتهایم و در عمل اجرا میکنیم، اما نمیخواهیم آنها را به اصل خودش ارجاع دهیم زیرا میبینیم تعارضهای زیادی با مبانی فلسفی این نظریهها و مبانی فلسفی دینی ما وجود دارد. ما در نقدهایمان از نظریههای فلسفی، متد و روشهای غربی استفاده میکنیم و براین اساس باوجود اینکه نقدهای زیادی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نوشته شده، اما اغلب براساس نظریههای فلسفی غرب است و با دیدگاههای دینی ما تعارض دارد.
آقایاری افزود: در واقع ادبیات و مکتب نقدی که ما معرفی میکنیم، شناسنامه غربی دارد نه شناسنامه ایرانی. اگر نظام عقلانیت شکل نگیرد و شناسنامهای نباشد، ادبیات ما بدون شناسنامه، نظریه و مکتب نقد است و با تولید بیشتر هم نمیتوانیم این مشکل اساسی را مرتفع کنیم. ما در حال حرکت بر روی ریلی هستیم که غربیها برای ما طراحی کردهاند.
نقدها و نظریههایمان را اگر بومی نکنیم وارد بدنه ادبیات ما نمیشود
افسون امینی، منتقد ادبیات کودک نیز در این نشست خود را یکی از شاگردان خسرو آقایاری معرفی کرد که سالها در کنار وی به تحقیق در حوزه نقد و نظریهپردازی در ادبیات کودک پرداخته و اظهار کرد: در حوزه ادبیات کودک موضوع ثابتی در همه آثار و دیدگاههای خسرو آقایاری وجود داشته که هیچگاه تغییر نکرده و آن هم توجه به پایگاههای بومی نظریههای ادبی کودک است.
به اعتقاد امینی، نقدی مفید فایده است که ریشه در فرهنگ و ادبیات دینی ما داشته و با ادبیات دینی ما سازگار باشد و تا زمانیکه ما نقدها و نظریههایمان را بومی نکنیم، وارد سلولهای خونی و بدنه ادبیات ما نمیشود.