به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دومین همایش دوسالانه «ادبیات کودک و مطالعات کودکی» با عنوان «کودک، ادبیات و لذتهای خواندن» با حضور مجید غلامی جلیسه، مديرعامل موسسه خانه كتاب، نوشآفرین انصاری، دبير شورای كتاب كودک، حسین شیخرضایی، دبير علمی همايش، كريستين ارياستر و آسه ماريا آماندسن از نروژ و جمعی از نویسندگان، پژوهشگران و دستاندرکاران ادبیات کودک، صبح چهارشنبه (پنجم آبانماه 1395) در موسسه خانه کتاب آغاز شد و تا عصر پنجشنبه (ششم آبانماه 1395) ادامه دارد. مقالات منتخب در این همایش در قالب 6 پنل در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ارائه میشوند.
آسه ماريا آماندسن در این همایش به ارائه مقالهای در ارتباط با «كتابهای تصويری نروژی و لذتهای خواندن» پرداخت و گفت: خواندن به شکل سنتی مولفه اصلی همه رشتههای درسی و مدارس بوده، ولی ما میدانیم که اغلب بچهها خواندن را دوست ندارند و برای خواندن تمرین نمیکنند. محققی به نام «استفان کراشن» معتقد است خواندن قویترین ابزاری است که میتوانیم براساس آن نگارش، املا و گفتگو کردن را در کودکان تقویت کنیم و این کار را با بلندخوانی و کارهای دیگری از جمله خواندن غیرسنتی مانند مطالعه کمیکبوکها و خواندن داوطلبانه آزاد انجام دهیم. اگر کودکان احساس لذت نکنند، وارد پروسه خواندن نمیشوند ما باید بتوانیم کودک را با خواندن درگیر کنیم.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به پژوهشی که انجام داده، اظهار کرد: در این پژوهش میخواهیم بررسی کنیم کتابهای تصویری چه توانایی بیشتری از سایر کتابها دارند و محققانی از سوئد، اسکاندیناوی و نروژ درگیر این پژوهش هستند. از سویی با توجه به اینکه طبق نظریه «البرت باندورا» مفهوم خودباوری به معنای توانایی فرد برای اینکه در خواندن بتواند موفق شود، است، میخواهیم ببینیم آیا کتابهای تصویری نقشی در افزایش خودباوری افراد دارد. میخواهیم بدانیم کتابهای تصویری تا چه اندازه میتواند در اینکه جامعه واگراتر و متنوعتری داشته باشیم، موثر است، همچنین چه نقشی میتواند در ساخت مفهومی از خود و دیگران در ذهن کودک داشته باشد.
وی توضیح داد: کتابهای تصویری متون یا آثار چندوجهی هستند که در آنها شکافی بین متن و تصویر وجود دارد و این شکاف سبب تعامل بین این دو میشود و به این آثار متن تصویری گفته میشود. کتابهای تصویری قالبی هنری دارند که براساس آن دو سطح از ارتباط بصری و کلامی ایجاد میشود. کتاب تصویری از طریق دو مجموعه متفاوت از نشانههای تصویری و متنی ارتباط برقرار میکنند و تعارض، چالش و تفاوتی که بین متن و تصویر وجود دارد؛ امکانات بلقوه زیادی فراهم میکند تا ارتباطات متنوعی بین متن و تصویر برقرار شود. براساس نظریه «پاسخ مخاطب» مفهوم اساسی، شکاف، خلائی است که بین متن و تصویر وجود دارد و یک پویایی برای متن و تصویر ایجاد میکند و اجازه میدهد خواننده تجارب قبلی خود را وارد خواندن کتاب کند و امکانات بالقوه زیادی وجود دارد که ارتباط متن و تصویر شکل بگیرد.
کتابهای تصویری؛ صحنه اصلی هنرنمایی هنرمندان نروژی
آماندسن در ادامه سخنانش با اشاره به متن باز و بسته گفت: «امبرتو اکو» بین متن باز و بسته تفاوتی برقرار کرده و معتقد است متنهای باز خواننده را به چالش میکشند تا فضاهای خالی متن را با تخیل خود بهکار برد و مانند جنگلی است که از خواننده میخواهد خودش مسیر درست حرکتش را بیابد، اما در متنهای بسته تمام مسیرها از قبل توسط نویسنده علامتگذاری شده است و توان فهم خواننده را محدود میکند به یک روایت محدود که خواندن این گونه متنها چندان مطلوب نیست.
وی افزود: البته محقق دیگری هم به نام «ایسر» این نظریه را تائید میکند و معتقد است علاوه بر متن در تصاویر هم شکافهایی وجود دارد و خواننده باید آنها را با تجارب خود پرکند و معانی را که به متن داده بازنگری کند و این شکافها را نیز نمیتوان بهصورت سلیقهای پر کرد و خود نویسنده اثراتی را روی متن به خواننده تحمیل میکند. ایسر توضیح میدهد وقتی خواننده با متن روبهرو میشود، ابتدا کلیتی از متن را درک میکند، سپس به جزئیات میرسد و دوباره به کلیات برمیگردد و این دور زدن بهصورت مداوم تکرار میشود و در هر خوانش مجدد متن و تصویر را بهتر درک میکند. وقتی کودکان نیز از بزرگترها میخواهند چندین بار کتابی را برایشان بخوانند، وضعیت به همین شکل است و آنها با هربار خوانش مفهوم جدیدتری به متن میدهند.
آماندسن درباره کتابهای کودک نروژ نیز بیان کرد: امروزه کتابهای تصویری صحنه اصلی هنرنمایی هنرمندان نروژی است. کتابهایی که در پژوهش بررسی کردیم شکافی بین متن و تصویر دارند و نیاز به خواننده فعال دارند و نمونه غالب کتابهای نروژ و اسکاندیناوی است. این کتابها دورگهاند و هم خواننده کودک و هم خواننده بالغ را مخاطب خود قرار میدهند و ما میتوانیم این کتابها را به سه دسته بدوی یا ساده، وجودی و پیچیده تقسیم کنیم.