خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - لیلا کفاشزاده: آرش، قهرمانی برای همه دورانهاست. هرگاه سخن از میهنپرستی و از جان گذشتگی به میان میآید، نخستین اسطورهای که به یاد میآید، آرش است. آرش که نماد فداکاری برای وطن است. شاید یک آرمانشهر را اینگونه بتوان توصیف کرد که همه جوانانش آرشگون بیندیشند. آنگاه آن آرمانشهر دیگر از هیچ دشمنی باکی نخواهد داشت. آیا چنین آرمانشهری وجود دارد؟ قطعا نه. اما راههایی برای نزدیک شدن به آن میتوان تعریف کرد. به زعم من یکی از این راهها ادبیات است.
کودکان با خواندن قصه و داستان، با قهرمانان آنها همذاتپنداری میکنند. اما نه با هر قهرمانی. همذاتپنداری همانگونه که از نامش پیداست، در صورتی رخ میدهد که قهرمان و کودک که خواننده داستان است قرابت و نزدیکی با هم احساس کنند. اما اسطورهها اغلب متعلق به دنیای بزرگسالی و دوران پس از بلوغ است و کمتر روایتی از اسطوره است که به دوران کودکی قهرمان اشاره کرده باشد. بزرگان قدرقدرت ادبیات درباره آرش نوشتهاند و بسیار زیبا و درخور این اسطوره قلمفرسایی کردهاند اما هیچکدام دوران کودکی برای آرش متصور نشدهاند به جز محمد هادی محمدی.
محمدی در کتاب «آرش کماندار» به شکل نوآورانهای داستان زندگی آرش را از دوران کودکی به تصویر کشیده است. این یکی از بارزترین ویژگیهای این کتاب است چرا که کودک با خواندن این داستان متوجه میشود که آرش نیز همچون خود او زمانی کودک بوده است. این ویژگی باعث میشود تا کودک خود را به ابر قهرمان اسطورهای، آرش، نزدیکتر حس کند و درک کند که آرش نیز از جنس خود او بوده است.
اما محمدی به مرور و با کلامِ درخورِ اسطورهای خود به خواننده تفهیم میکند که چرا این کودک که مانند همه دیگر کودکان بوده است، تبدیل به اسطورهای بیزمان و جاودانه شد. او به زیبایی و به حق، نقش دو عنصر مادر و استاد را در تکوین شخصیت قهرمان ذکر میکند. زن در جایگاه مادر در لحظهلحظه داستان چه در متن و چه در تصویر همانند پیکرتراشی در شکلگیری کودکی که قرار است قهرمان باشد، نقش دارد. البته که به نقش پدر نیز در کنار مادر اشاره دارد و خانواده را به صورت رکنی اساسی در شکلگیری قهرمان وارد داستان میکند.
همچنین استاد به معنای دیرینِ آن که تا همین چند سال پیش نیز در فرهنگ ما رایج بود، به زیبایی در این کتاب وارد سرنوشت قهرمان میشود. جایگاه استاد –شاگردی در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای دارد. نقش استاد در این فرهنگ و فرهنگهای شرقی فراتر از یک انسان آموزاننده است. استاد، روح و روان شاگرد را نیز پرورش داده و شکل میدهد، تا همانند شمشیری فولادی آبدیده شود و بتواند خود در مقام استادی برآید. آرش تحت آموزههای پهلوان مانیک قرار میگیرد و در تمام مراحل زندگی از تجربیات او بهره میجوید.
از دیگر نکات قابل توجه در این کتاب میتوان به معرفی آیینها، طبیعت و گونههای گیاهی و جانوری اصیل ایرانی اشاره کرد که در خلال داستان زندگی آرش و گذشت زمان به تصویر کشیده میشوند. همچنین نقش هوردخت که به موازات آرش بزرگ میشود و در نهایت همسر آرش میشود. نویسنده سعی داشته است، نقش شخصیت دختر را پا به پای قهرمان پسر داستان به پیش ببرد و تبعیض جنسیتی قائل نشود.
خواندن این کتاب به همراه دیدن تصاویر زیبایی که بار معنایی و زیباییشناسی آنها کمتر از متن نیست، میتواند به معرفی فرهنگ، تاریخ، اسطوره و طبیعت به کودکان کمک کند و کودکان از طریق ادبیات با گذشته ارتباط برقرار کنند تا بتوانند از آن چراغی برای آینده بسازند.