معصومه یزدانی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در زمینه وضعیت تالیف کتاب کودک و نوجوان گفت: امروزه جمله «بازار کتاب تالیف کساد است و بازار کتاب ترجمه پر رونق!» برای بسیاری از دست اندرکاران تولید کتاب کودک و نوجوان آشناست. در علتیابی آن نیز نویسندگان، نوک پیکان را به سمت مترجمان و ناشران میچرخانند و ایشان را متهم به تغییر ذائقه مخاطبان کودک و نوجوان ایرانی میکنند، چون که به خاطر هزینه کمتر، کتاب ترجمه را بر تالیف ترجیح میدهند. مترجمان و ناشران هم متقابلا نویسندگان را هدف قرار داده و از ضعف تکنیک و دور بودن آثارشان از نیازهای کودک و نوجوان امروز گله میکنند که البته درباره بسیاری از آثار تالیفی صدق میکند.
این نویسنده افزود: مسلما نویسندهای که از بین مخاطبان ادبیات، نوشتن برای کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، اگر در هفتاد و هشتاد سالگی عمر پر بار خود هم باشد باید همراه و همقدم مخاطبش شده، حرف دل او را بزند، با او بخندد، با او بگرید و متناسب با نیاز او خوب و بد دنیا را به او بشناساند. پس باید مانند مخاطبش که به صورت «آن لاین» زندگی خود را «آپدیت» میکند به روز شده و در جهان او زندگی کند. نویسنده کودک و نوجوان نمیتواند بگوید کودکی من اینگونه بوده و من فقط از کودکی خودم در کتابم حرف میزنم. نویسنده کودک و نوجوان نمیتواند بگوید در زمان ما اینطور به کودکان آموزش میدادند و قصه میگفتند و من همان شیوه را ادامه میدهم.
نویسنده کودک باید به نقد صریح مخاطب عادت داشته باشد
به گفته خالق مجموعه «سینسینا» نویسنده کودک و نوجوان باید به نقد صریح و بدون تعارف مخاطب خود عادت داشته باشد و به جای شانه بالا انداختن و «همین است که هست» گفتن، باید پذیرا باشد و از مخاطب کم سوادش بیاموزد و به جای دل به دل دادن با بزرگترهایی که مدام دنبال آموزش دادن به کودکانشان هستند، همدل کودکان شده و از دریچه چشم آنها به دنیا بنگرد و حداقل در قصه حق آنها را از دنیای بزرگترسالار پس بگیرد. همان کاری که نویسندهای مانند رولد دال در کتاب «ماتیلدا» انجام میدهد. اگر نویسندهای موفق به این کار شود آن وقت است که میتواند ادب و اخلاق و درست زندگی کردن را هم به مخاطبش بیاموزد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا نویسنده کودک و نوجوان ایرانی فاصله بسیاری با نویسندگان خارجی دارد، گفت: چرا نداشته باشد؟ مگر در سایر موارد همسان و همطراز است؟ کدام نویسنده ایرانی میتواند عنوان کند که شغلش فقط و فقط نوشتن است و در کنار آن نیاز به شغل دیگری ندارد؟ کدام نویسنده ایرانی میتواند وقتش را فقط و فقط به خواندن و نوشتن اختصاص دهد؟ کدام نویسنده ایرانی میتواند امیدوار باشد که اگر چند سال از عمر خود را پای کتابی بگذارد، آن هم در حالی که پول گرم کردن خانهاش را هم نداشته باشد، با چاپ کتابش میتواند نه جزو ثروتمندترینهای جهان، که جزو آن دسته قرار گیرد که نگران امروز به فردا رساندن هزینههای زندگیشان نیستند؟ کدام نویسنده ایرانی بعد از چند ماه صرف وقت و انرژی و خلاقیت و هنر و تجربه میتواند با صدای رسا و اعتماد به نفس کامل قراردادی را رد کند که در ازای پرداخت مبلغی ناچیز _ که گاه با حقوق یک ماهه کارگری و کارمندی هم برابر نیست _ میخواهد تمام حق و حقوق اثرش را از آن ناشر کند تا بعد هم چشم بدوزد به همت و کرم ناشر که کی و چه وقت و با چه کیفیتی اثرش را به پیشخوان کتابفروشیها خواهد رساند؟ در خوشبینانهترین حالت شاید انگشت شماری.
وقتی نویسندگان خلاق و صاحب سبک رشد نکنند ناشران باید دست به دامن آثار ترجمه شوند
به گفته یزدانی، وقتی نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان ایرانی نمیتوانند فرصت کافی برای مطالعه و تمرکز و زیستن با شخصیت خود پیدا کنند، وقتی نمیتوانند قلم روی کاغذ که میگذارند این امید را در دل بپرورانند که اگر این شاهکار را تمام کنند زندگی روی دیگر خود را نشان خواهد داد، چطور میتوانند وقت برای آموزش مستمر و به روز شدن مدام و زندگی در دل داستانها داشته باشند.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک در ادامه بیان کرد: بنابراین تا زمانی که نویسندگی به عنوان یک شغل شریف هنرمندانه تعریف نشود، تا وقتی که نویسنده را هنرمندی بدانند که باید با مناعت طبع پا از زمین خاکی بردارد و فقط در عالم معنوی فرهنگ و هنر سر کند و حرفی از حقالتالیف اندک به تعویق افتاده و اجاره خانه و قبض و قسط آخر ماهش نزند، نویسندگان حرفهای صاحب سبک و سخنی که بتوانند ادبیات کودک و نوجوان ما را ارتقا دهند رشد نخواهند کرد و اگر نویسندگان خلاق و صاحب سبک و سخن رشد نکنند ناشران و مترجمان ما هم باید دست به دامن آثار ترجمه باشند و در خوف و رجای اینکه ترجمه ایشان زودتر از ترجمه ناشر و مترجم دیگر به بازار خواهد رسید یا نه.
وی اضافه کرد: در این حالت ناشر و مترجم ما یک مصرفکننده صرف از ادبیات جهان خواهند بود بدون آنکه چیزی برای عرضه و برقراری بده و بستان سالم فرهنگی و اقتصادی داشته باشند. و اگر نویسنده و ناشر و مترجم همچنان در گیر این چرخه باطل باشند مخاطب روز به روز کم و کمتر سراغ کتاب چاپی، چه به شکل تالیف و چه ترجمه فارسی، خواهد رفت چرا که به ضرورت زندگی در جهان امروز، مخاطبان کودک و نوجوان تبدیل به یک نسل زباندان میشوند و به همین دلیل چیزی نمانده است که بازار ترجمه و مترجم هم دچار رکود شود.
کتاب خواندن هفتاد درصد میزان جرائم را کاهش میدهد
یزدانی در ادامه یادآور شد: اگر بازار ناشر و نویسنده و مترجم از آنچه که هست هم کسادتر شود معضلات اجتماعی دیگری دامنگیر جامعه خواهند شد چرا که به گفته آمار اگر ورزش کردن 30 در صد از میزان جرائم کم میکند، کتاب خواندن هفتاد درصد از آن را کاهش میدهد.
به گفته خالق «چینوت» لازم است که نه فقط نویسنده و ناشر که همه دستاندرکاران حوزه تالیف و تولید کتاب به جای متهم کردن یکدیگر، دست به دست هم داده و ذینفعان دیگری از سازمانها و نهادهای مسئول از جمله آموزش و پرورش به میدان بیایند و با یک برنامهریزی بلندمدت، ادبیات کودک و نوجوان ایران را یاری کنند تا رشد کند و شاخ و برگ بگیرد و ثمری که مطلوب همه است بدهد. آن وقت است که ماجرای کتاب تالیفی کودک و نوجوان تبدیل میشود به یک بازی برد برد برای همه، نه فقط برای نویسنده و ناشر و مخاطب.