معصومه انصاریان در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره وضعیت تالیف و ترجمه در حوزه کودک و نوجوان در سالهای اخیر نسبت به گذشته گفت: فاصله تالیف و ترجمه پدیده تازهای نیست. آنچه غیرطبیعی و ناخوشایند مینماید، روندی است که سال به سال این فاصله را بیشتر میکند تا آنجا که امروزه بازار نشر تقریبا دست کتابهای ترجمه است. مخاطبان از کتابهای ترجمه بیشتر استقبال میکنند.
این نویسنده و منتقد ادبی افزود: در این پنج سالی که توفیق همکاری با جایزه لاکپشت پرنده را داشتهام، نتایج داوری نشان میدهد کتابهای ترجمه هم از نظر کمی تعدادشان بیشتر است و هم از نظر کیفی خلاقیت، جذابیت، تنوع و عمق بیشتری دارند و بالطبع در فهرست فصلی لاکپشت پرنده در جایگاه بالاتری مینشینند. این فاصله وقتی خودش را بیشتر نشان میدهد که کارنامه یکساله نشر حوزه کودک و نوجوان را پیش رو میگذاریم و میخواهیم از بین کتابهای راه یافته به فهرست، نامزدهای جایزه کتاب سال را انتخاب کنیم. در این مرحله به واقع تنها کتابهای ترجمه هستند که با هم رقابت میکنند و کتابهای تالیفی خیلی کم و انگشتشمار در این حد مطرح میشوند. حتی در بعضی ژانرها مثل شعر کلا با بحران روبهرو هستیم.
نویسنده «من کی به مدرسه میروم» در ادامه بیان کرد: این وضعیت محدود به داوری جایزه لاکپشت پرنده نمیشود. جوایز و فهرستهای دیگر هم کموبیش همین وضعیت را دارند. به نظر من این اتفاق چندان عجیب نیست و با سیاستهای تازه برخی ناشران در آینده وضعیت بدتری هم خواهیم داشت. چرا که چندی است برخی ناشران فقط کتابهای ترجمه منتشر میکنند. پیامد این سیاست چیزی جز فربهترشدن کتابهای ترجمه و گرفتن فرصت انتشار از نویسندگان کشورمان نخواهد بود. یکی دیگر از پیامدهای توفیق ترجمه، رویآوردن برخی نویسندگان به ترجمه است. روشن است که پای سود و زیان در میان است. به عامل اقتصادی، سوء مدیریت فرهنگی را هم اضافه کنید دیگر چه انتظاری میتوان داشت؟
تقلید در حوزه هنر بیراهه رفتن است
انصاریان در ادامه به راههای افزایش کیفیت تالیف آثار کودکان و نوجوانان پرداخت و گفت: تالیف باید راه خودش را برود. کلا در حوزه هنر تقلید، بیراهه رفتن است. مطالعه کتابهای ترجمه قطعا تاثیرگذار است و میتواند افقهای تازهای پیش چشم نویسنده باز کند. اما برای افزایش کیفیت تالیف، راهها و منابع متعددی وجود دارد. کتابهای ترجمه صرفا یکی از منابع مطالعاتی و انگیزشی در کنار منابع مهم دیگر هستند. برای نمونه متون کهن میتوانند یکی از منابع غنی الهامبخش باشند چنانچه نویسندگانی مثل آتوسا صالحی و آرمان آرین در این عرصه کتابهای ارزشمندی بازآفرینی کردهاند.
مترجم «پیراهن تازه بیل» تاریخ را منبع ارزشمند دیگری دانست که میتواند مضامین تازهای برای نوشتن در اختیار نویسنده قرار دهد و گفت: در این عرصه حمیدرضا شاهآبادی آثارخلاقه و ارزشمندی مثل «لالایی برای دخترمرده» خلق کرده است. محسن هجری هم از تاریخ برای نوشتههای خود سود جسته است. ادبیات فولکلور و شفاهی منبع ارزشمند دیگری است. بازآفرینی آنها هم دستمایه آثار کودکانه خوبی شده است. از میان آنها محمدرضا شمس و افسانه شعباننژاد استفاده خلاقانهای از این منبع داشتهاند. به نظرم نباید تجربه ادبی دیگران را مغایر با آثار ادبی خودمان بدانیم. ادبیات برگرفته از زندگی است ارزشهای زندگی و مفاهیم انسانی مثل صلح و دوستی مرز نمیشناسد.
وی جلسات نقد حضوری پیش از چاپ هم روش بسیار پرشور و تاثیرگذاری در نوشتن است. جلساتی ساده، صمیمی، مستمر و منظم. جلسهای که نویسنده اثرش را بخواند و حاضرین نکاتی برای بهترشدن کار به او پیشنهاد کنند. هرچه تعداد این جلسات بیشتر و حرفهایتر باشد طبعا آثار تالیفی پختهتر و کیفیتر خواهند بود.
داور جایزه لاکپشت پرنده همچنین به تیراژ کتابها و تاثیرش در این زمینه اشاره کرد و گفت: عامل مهم دیگر تیراژ کتابهاست. چیزی که این سالها تالیف را از نفس انداخته، آب رفتن تیراژ کتابهاست. با وجود 13 میلیون کودک و نوجوان تیراز 500 و 300 نسخه برای کتابهای کودک و نوجوان بسیار غیرعادی است. انگار دیوارهایی بین کتابها و بچهها حایل شدهاند. بدون تردید یکی از راههای تقویت تالیف، بردن کتابهای کودک و نوجوان میان مخاطبان و برقراری ارتباط بین نویسنده و مخاطب با محوریت کتاب است. این سه عنصر (کتاب، نویسنده و مخاطب) باید در ارتباط با هم باشند و از هم تغذیه کنند تا هر سه رشد کنند، این کاری است که در کشورهای دیگر آزموده شده. درکشورهای پیشرفته، هنر و نمایش و ادبیات داستانی جایگاهی برابر با سایر دروس در برنامه آموزشی کودکان و نوجوانان دارند.
انصاریان با بیان اینکه برای جهانی شدن باید نگاه جهانی داشته باشیم و گامهای متناسب برداریم، گفت: سپردن غرفه ادبیات کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب فرانکفورت در دو سال گذشته از سوی فرهنگ و ارشاد اسلامی به انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یکی از آن گامهای اساسی و ارزشمند بود. انجمن برای حضور در نمایشگاه دو کاتالوگ به زبان انگلیسی تدوین کرد. در یکی از کاتولوگها به معرفی آثار نویسندگان و در دیگری به معرفی نویسندگان کتاب کودک و نوجوان پرداخت. ما نیازمند مبادلات مستمر فرهنگی هستیم. اعزام تورهای فرهنگی پدیدآورندگان کتاب به کشورهای دیگر، حضور نویسندگان و پژوهشگران ایرانی در همایشها و جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی کتاب و همچنین دعوت از پدیدآورندگان و پژوهشگران خارجی متخصص کتاب کودک و نوجوان از جمله اقداماتی است که میتواند به جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ما کمک کند.
هنرمندان را در قالبهای سخت و زمخت محدود نکنیم
این نویسنده و مترجم همچنین به پتانسیل و ظرفیت موجود در ادبیات کودک ایران برای مطرح شدن در سطح بینالملل اشاره کرد و گفت: من اطمینان دارم که ادبیات کودک و نوجوان ما ظرفیت جهانی شدن دارد. باید اسباب و زمینههای آن را فراهم کرد. در عصر ارتباطات و اطلاعات یکی از راههای ساده و کم هزینه راهاندازی سایت کتاب کودک ونوجوان به زبانهای مختلف است، سایتی که بتواند ادبیات کودک و نوجوان را به شکل روزآمد به دنیا معرفی کند. البته تاکنون آثار زیادی از نویسندگان ما به زبانهای دیگر ترجمه شده است. تا آنجا که من میدانم آثار متعددی از هوشنگ مرادی کرمانی، محمدرضا بایرامی و فرهاد حسنزاده و... به چندین زبان مختلف ترجمه شدهاند. و آثار بسیاری دیگر هم قابلیت ترجمه و مطرح شدن در سطح جهانی دارند. که هنوز فرصت پیدا نکردهاند.
به گفته انصاریان برای رسیدن به جایگاهی بالاتر و بهتر در تالیف، باید از مدیران لایق، کارآزموده و باسواد درحوزه ادبیات کودک ونوجوان بهره بگیریم. از تنگ نظری و محدود کردن هنرمند در قالبهای سخت و زمخت دوری کنیم.
وی در ادامه به تجربیاتش در طول 32 سالی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار کرده اشاره کرد و گفت: با نگاهی اجمالی به تجربههایم در اینجا به دو نگاه مدیریتی در حوزه هنر و ادبیات کودک و نوجوان اشاره میکنم. یکی «مدیر هنرمند مآب» است و دیگری «مدیر رئیس مآب». مدیر هنرمند مآب مدیری است که اگر خودش هم هنرمند نباشد هنرشناس است و قدر و قیمت هنر و هنرمند را میشناسد و میداند. و بلد است چطور با هنرمندان کار کند و زمینه کار آنها را فراهم کند. نگاه مدیریتی دوم، نگاه رئیس مآب اداری و سختگیر آموزشوپرورشی است. در دورانی که نگاه نخست کم و بیش در کانون قدرت داشت شاهد رشد و پیشرفت هنری و ادبی و سینمایی بهتر و جدیتری بودیم. وقتی هم که نگاه سختگیر رئیس مابانه اداری در راس قدرت قرار گرفت به نسبت بیگانه بودن مدیر با هنر، تولیدات هنری وادبی کانون هم آسیب دید. تجربه نشان میدهد مدیر باید با موضوع کارش تناسب داشته باشد و گرنه هم خودش به زحمت میافتد و هم مجموعه زیر دستش.
نویسنده «کارنامهات را قایم کن» همچنین بیان کرد: مصداق حرفم سرنوشتی است که برای پروژه رمان نوجوان اتفاق افتاد. این پروژه در زمان مدیریت حمیدرضا شاهآبادی و با ابتکار او شکل گرفت و نضج و رونق پیدا کرد. شوری در بین نویسندگان ایجاد کرد و منجر به تولید تعداد زیادی رمان شد و همچنین نویسندگان تازهای به ادبیات کودک و نوجوان معرفی کرد. اما متاسفانه این پروژه با وجود موفقیت زیاد، با روی کار آمدن مدیری رئیس مآب تعطیل شد. تعطیلی این پروژه یک اتفاق قهقرایی و پس رونده بود و در مجموع به تضعیف تالیف انجامید و موجب دلسردی و یاس بسیاری از نویسندگانی شد که به اعتبار این پروژه دلگرم نوشتن شده بودند. نمیخواهم از تعداد رمانهای تالیف شده و توفیقهای این پروژه در جشنوارههای مختلف و دیدارهایی که نوجوانان به بهانه این کتابها با نویسندگان داشتند، حرف بزنم.
مدیران ناآشنا ادبیات کودک را تضعیف و تخریب میکنند
وی افزود: این را گفتم که بگویم انتصاب مدیران ناآشنا با هنر و ادبیات کودک و نوجوان چقدر میتواند به تخریب و تضعیف ادبیات کودک و نوجوان ما دامن بزند و مدیر مناسب هنرمند و هنرشناس در نهادهای تخصصی مثل کانون چقدر میتواند در پیشرفت ادبیات کودک و نوجوان تاثیرگذار باشد. این پروژه به بهانه رفع اشکالات متوقف شد ولی پس از سه سال به جای رفع اشکال آن به تعطیلی کشیده شد. کسی هم زحمت پاسخگویی به خود نداد که چرا چنین شد.
به گفته انصاریان، گام بنیادیتر اقدام به پژوهشهایی است که به نقد و واکاوی ادبیات کودک و نوجوان بپردازد. ترجمه منابع تئوریک یکی دیگر از کارهایی است که به فربه شدن ادبیات کودک و نوجوان ما کمک میکند. شورای مباحث نظری مسئولیت پیشنهاد بررسی و تایید این دو مقوله را برعهده داشت. متاسفانه این بخش هم در مدیریت کانون در سالهای اخیر بیهیچ توضیحی به تعطیلی کشیده شد. کتابهای نظری ترجمه شده آماده چاپ بیتوجه به حقوق مترجمان آنها متوقف شد. حال آنکه بر هر اهل ادب و فرهنگ پوشیده نیست که مباحث نظری ترجمه و کارهای تحقیقی میدانی میتواند بنیادهای ادبیات کودک و نوجوان ما را تقویت کند.