لیلا صبوحی خامنه در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره چگونگی گرایشش به ادبیات و نوشتن گفت: علاقه به نویسندگی از زمان نوجوانی در من وجود داشت. از زمان دانشآموزی بهطور جدی مینوشتم و جسته و گریخته کارهایم را در مجموعه داستانهایی که منتشر میشد، چاپ میکردم. همچنین از سال 65 تا 70 در مسابقاتی که در این زمینه در سطح کشور برگزار میشد شرکت میکردم و امتیازاتی کسب میکردم. از سال 72 تا 1385 رکود نسبی در کارم ایجاد شد، اما دوباره با جدیت و تجربه بیشتری شروع به کار کردم و در سال 1392 نخستین کار جدیام را نوشتم.
این نویسنده درباره نخستین کتابش توضیح داد: نخستین کارم داستان بلندی بود باعنوان «پاییز از پاهایم بالا میرود» که در سال 1395 از سوی نشر چشمه منتشر شد بعد از آن هم داستانی به نام «مرگ را گربه چاقی دیدم» نوشتم و آن را برای چاپ به نشر نیماژ تحویل دادم.
وی درباره استقبال از کتاب اولش نیز توضیح داد: با اینکه ارتباط مجازی گستردهای ندارم اما با توجه به اینکه چاپ اول کارم در عرض 9 ماه تمام شد و کتاب به چاپ دوم رفت، میتوان گفت استقبال از نخستین کارم خوب بوده. البته در این زمینه تبلیغات و همچنین برند ناشر نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
صبوحی در ادامه به وضعیت داستاننویسی در مشهد اشاره کرد و گفت: در حال حاضر داستاننویسان خوبی در مشهد فعالیت میکنند و مینویسند مانند هادی تقیزاده، سروش مظفرمقدم، فاطمه خلخالی، وحید افتخارزاده، سیدوحید حسینی، آسیه نظامشهیدی و تعداد دیگری از دوستان. چندسالی است که جو خوبی در مشهد ایجاد شده، نویسندگان روابطشان با هم افزایش یافته و رفتوآمدهایشان با نویسندگان دیگر شهرها بیشتر شده است.
وی افزود: همچنین حلقههای ادبی متعددی نیز در مشهد ایجاد شده که سبب جمعشدن بیشتر نویسندگان مشهدی دور هم میشود، مانند حلقه ادبی «ماتیکان» که 14 سال است بهطور مستقل برگزار میشود، جلساتی که در حوزه هنری به همت آقای حسین عباسزاده شکل گرفته حلقههایی که به شکل خانگی از سال 1394 در منزل ما برگزار میشود. در این جمع که به بهانه حضور عطیه راد شکل گرفت، تا کنون در خدمت دوستان زیادی از جمله محمد حسن شهسواری، منصور علیمرادی، مجید قیصری، مرتضی کربلاییلو، محمد طلوعی، نسیبه فضلاللهی و ... بودهایم و معمولا وقتی نویسندهای فرا استانی به مشهد میآید، در این شبانههای داستان دور هم جمع میشویم.
به گفته وی، این ارتباطات به معرفی و صمیمیت بیشتر میان نویسندگان مشهدی با یکدیگر و همچنین نویسندگان فرا استانی کمک میکند و موجب میشود آنها بتوانند با نویسندگان مطرح کشور گپ و گفتی داشته باشند.
صبوحی درباره مشکلات و معضلات نویسندگان شهرستانی نیز بیان کرد: اگر کاری که نوشته میشود واقعا قوی یا ضعیف باشد تفاوتی ندارد که در شهرستان باشد یا در تهران. اما کارهایی که از سطح متوسطی از قدرت برخوردارند اگر در تهران نوشته شوند شانس بیشتری برای دیدهشدن دارند تا در شهرستان. ما سعی کردهایم در حلقههای ادبی این مشکل را برطرف کنیم. اما حسنی که نویسنده بودن در شهرستان دارد این است که نویسندگان شهرستانی اگر کتابی منتشر کنند این فرصت را دارند که در شهر خودشان بهصورت ویژه روی کتاب کار شود و در تهران هم که جداگانه در کتابفروشیها توزیع میشود.
صبوحی از اینکه در شهرستان زندگی میکند ابراز رضایت کرد و گفت: نویسندهای که در شهرستان زندگی میکند، این شانس را دارد که با فاصله گرفتن از فضای شهرهای بزرگ که جو غالب در داستاننویسی روز است، به تجربههای نزدیکتر و ملموستری از زندگیها و فضاهای متفاوت در شهرهای کوچکتر و حتی روستاها دست پیدا کند. از سوی دیگر، این شکل از زندگی، به نسبت پایتختنشینی آرامش و فراغت بیشتری دارد و این فراغت، امتیاز ویژهای برای کار نوشتن محسوب میشود.
وی درباره کتابفروشیهای مشهد نیز بیان کرد: تا چند سال گذشته مراکز زیادی برای خرید کتابهای روز بهطور خاص در مشهد نبود اما چندسالی است که این مشکل برطرف شده. مراکز جدیدی مانند پردیس کتاب به مدیریت آقای رجبزاده که از کتابفروشیهای قدیمی مشهد بوده و همچنین شهرکتاب و گذر کتاب گلستان در مشهد ایجاد شده که غیر از عرضه مجموعه کاملی از کتابهای روز، به انجام فعالیتهای فرهنگی از جمله برگزاری جلسات رونمایی و... نیز میپردازند.
صبوحی درباره افزایش استقبال از کار نویسندگان زن در سالهای اخیر نیز توضیح داد: شاید بشود گفت خیلی از هنرها مانند نقاشیکشیدن و شعرگفتن، بیشتر کارهایی مردانه هستند چون نیاز به منبع الهام دارند و منبع الهام در هنر، اغلب زن است و نه مرد. ولی قصهگویی و داستاننویسی یک هنر زنانه و مادرانه است. بهعنوان مثال نماد داستانسرایی در ادبیات ما شهرزاد است و گذشته ازاین، در قرون گذشته که زنها در تقریبا درهیچ هنری فعالیت چشمگیری نداشتند، در حوزه نویسندگی چهرههای شاخصی مانند «خواهران برونته» وجود داشتهاند.
این نویسنده معتقد است، زنان کمتر میتوانند داستان کوتاه بنویسند و در نوشتن رمان موفقتر عمل میکنند چون جزئیات برایشان اهمیت دارد و طبیعتا مایلند همه چیز را با ذکر جزئیات بیان کنند و خلاصهگویی برایشان مشکل است. او در ادامه گفت شخصا کارهای نویسندگان زن مخصوصا در حوزه رمان را دوست دارم چون خوشخوانتر هستند اما در حوزه داستان کوتاه ترجیح میدهم کار نویسندگان مرد را بخوانم چرا که مردان فشرده گویی را بهتر بلدند.