به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی نخستین رمان مژده سالارکیا با نام «مثلثهای موازی» با حضور مهدی یزدانیخرم و جمعی از منتقدین و علاقهمندان عصر چهارشنبه (18 بهمن) در محل انتشارات پیدایش برگزار شد. در رمان «مثلث های موازی» که در ۲۳ فصل کوتاه از سوی نشر پیدایش منتشر شده، به ارتباط زن و مرد و تفاوتهای روانی آنها با یکدیگر اشاره میشود؛ البته این تفاوتها، نه نظرات یک کارشناس روانشناسی که تجربههای زیستی نویسنده است. نویسنده، ماجراهای رمان را از زبان راوی اول شخص مطرح کرده و موسیقی، فیلم، عناصر طبیعی و مظاهر زندگی شهری در این رمان نمود دارند.
مهدی یزدانیخرم، داستاننویس و منتقد ادبی، در ابتدای این نشست، گفت: رمان «مثلثهای موازی»، دغدغههای زنان تنها مانده، تنها گذاشته شده و خواهان تنهایی را مطرح میکند. زنانی که به هر صورت میخواهند با بیرون کشیدن خود از فضای زندگی سنتی یا وضعیتی که برایشان رقم خورده، خود را نشان دهند.
او ادامه داد: این کتاب جزو رمانهایی است که حجم تلخی بالایی دارد و نوشتن آن قطعا یک ریسک است چون واکنش مخاطب نسبت به آن مشخص نیست.
این منتقد ادبی تصریح کرد: ما دو خواهر داریم که در زندگی عاطفی، شخصی و اجتماعیشان بحرانهای جدی دارند و در عین حال مردانی داشتند که از دست دادند و یا سعی دارند آنها را از دست ندهند. درعین حال به نحوی از پدر هم متنفر هستند و علقه خاصی هم به مادر ندارند اما مادر نقش پررنگی در زندگیشان ایفا میکند.
یزدانی خرم یادآور شد: با توجه به اینکه نام کتاب از شکلی از یک مثلث ترسیم شده که در تاریخ مصر و یونان زن را به صورت یک مثلث در می آوردند، اما متن کتاب فاقد تن زنانه است. به جز وقتی که آن دختر میرود تا لباس زیر بخرد و سعی میکند جنسیت خود را نشان دهد و بیشتر یک ری اکشن نشان داده شده تا یک کار نرمال.
این داستان نویس همچنین گفت: با اینکه طرح روی جلد هم همان طرح مجسمهسازی یونانی را تداعی میکند، اما در هیچ جای رمان تصویری از این بدن زنانه نمیبینیم در حالی که این خواهران به دنبال به دست آوردن مردانی هستند که به آنها نیز وابسته اند اما عملا از جنسیت خود استفاده نمیکنند.
یزدانیخرم با بیان اینکه «رمان کاملاً ضد نرینگی است» افزود: این موضوع چه در قالب مردهای داستان و چه در برخورد با سالخوردگی دیده میشود. نفرت زیادی از سالخوردگی در این رمان وجود دارد و من کمتر رمانی در چند سال اخیر دیدم که چنین با نفرت از سالخوردگی بگوید. به طوریکه هر دو خواهر به خصوص خواهر کوچکتر با نمادها و نشانههای کهنسالی مشکل دارند و علیه جهان کهنسال و نرینه خود به پا خاستند و میخواهند آن را از پا در آورند.
این منتقد ادبی تاکید کرد: فرایند برخورد دو خواهر با زمانها و مکانها و آدم ها نیز طوری است که در حال از پا درآوردن آنها هستند درحالی که خونی هم ریختن نمیشود. عناصر اطراف خود را فاقد جان میکنند.
یزدانیخرم تاکید کرد: نکته دیگر این است که نمیتوان با این کتاب و شخصیتها همزاد پنداری کرد و این نکته مثبتی است چون اگر هم بشود همزادپنداری کرد، یعنی رمان عامهپسند است.
وی از فصل آخر رمان انتقاد کرد و گفت: به نظر من فصل آخر به کتاب ضربه زده و باید بازنویسی میشد.
فصل آخر گویا سعی میکند رمان را خلاصه کند که به داستان ضربه میزند و به نظر من اشکال ایجاد کرده.
این داستاننویس به ابعاد دیگر رمان «مثلثهای موازی» اشاره کرد و افزود: در رمان نور نمیبینیم با اینکه فضای شهری به تصویر کشیده شده از سوی دیگر در مواردی هم احساس میکنیم این دو خواهر علیه یکدیگر عمل میکنند و هردو میخواهند وجود خود را از یکدیگر رد کرده و حتی به هم ضربه بزنند و یکدیگر را بهطور ظریف تحقیر کنند.
یزدانیخرم تصریح کرد: من متاسف شدم که نویسنده در فصل آخر ترسید و این دو خواهر را با یکدیگر آشتی داد البته نوشتن با این ساختار سخت و خطرناک است و خواننده باید خوانندهای هوشیار و آگاه باشد تا با این حجم از ضدیت و تاریکی کنار بیاید.
در ادامه، مژده سالارکیا در پاسخ به پرسش یزدانیخرم در رابطه مبنی براینکه چرا فصل آخر را اینگونه نوشته، گفت: فکر کردم نکند ابهام زیاد باشد. این ترس هم بود که نکند بگویند چقدر تلخ مینویسی. البته قبل از چاپ چندین نفر کتاب را خواندند اما چنین چیزی درباره فصل آخر نگفتند.
محمد حسن شهسواری، منتقد و رماننویس، نیز در این باره گفت: نگاه آدمها متفاوت است. گاهی نویسنده فکر میکند اگر جهان داستانی این طور نشود با خود صداقت نداشته و باید با نگاه خود کنار بیاید و به نظر من فصل آخر خوب بود.
قریبا نباتی، کارشناس فرهنگی نشر پیدایش، نیز درباره بحث مطرح شده مبنی بر تلخی و تاریکی موجود در رمان، اظهار کرد: من و سه تن از زنان حاضر در این نشست، شايد زنان با خواندن اين رمان ،حجم تلخي را حس نكرده باشند چون زندگی هرکدام از ما میتوانست اینگونه باشد پس سياه نيست. به نوعی ما با همین تلخیها زندگی وکار میکنیم ومیخندیم.
وی تاکید کرد: این رمانی صددرصد زنانه است که هر زنی میتواند آن را زندگی کرده باشد.
یزدانیخرم در ادامه اظهار داشت: اصولا من نمیتوانم هرمتن و داستانی را زندگی کنم حتی اگر نشانههایی از زندگی عادی داشته باشد و هیچ داستانی نمیتواند مانیفست یک گروه انسانی باشد. فقط رمانهای تبلیغاتی از این موضوع مستثنی هستند.
وی تصریح کرد: به هرحال هرکس میتواند از نظر عاطفی به یک رمان نزدیک شود و برخی نمیتوانند.
حورا وهاج، مجری برنامه هم گفت که یکی از مواردی که توسط خوانندگان رمان مورد پرسش واقع شده این است که مخاطبان متوجه نشدند کدام خواهر در حال سخن گفتن است. و اي ايراد شايد به فرم وارد باشد كه دو راوي بودن آن به وضوح مشخص نيست.
سالارکیا در این باره توضیح داد: وقتی آدم شروع میکند به نوشتن، پیشفرضها و المانهای دارد اما شاید آنها برجسته نبوده و شکست خورده اما به نظر خودم این موضوع را رعایت کردم. هرچند یکی از خوانندگان کتابم قبل از چاپ این موضوع را به من تذکر داد و گویا باید آن را جدی میگرفتم.
یزدانیخرم در بخش دیگری از سخنان خود، بیان کرد: زمانی که بچه به دنیا میآید تا حدود ۶ ماه تصویری از خود ندارد و فکر میکند مادر، خودش است و بعد از شش و هفت ماه به «من» میرسد که نام این رفتاردر روانشناسی، رفتار آینهای است.
وی یادآور شد: این دو خواهر در عین اینکه در تقابل با مادر خود قرار داشتند و نتوانستند از آینه عبور کنند و وسواسی به وضعیت مادرشان دارند. به طوریکه به فردیت کامل خود نرسیدند.
این منتقد ادبی افزود: به هر حال این رمان نشان میدهد که نویسندهای دغدغهمند داریم که میخواهد از وضعیت موجود خارج شود که این نیاز به بارور شدن او دارد.
او در پایان گفت: من احساس می کنم این ذهنیت بی رحم و خونسرد میتواند در مسیر بیاید و خود را اثبات کند. در عین حال نویسنده از تکنیک و نثر خوبی برخورار است.
كتاب «مثلثهای موازی» از مجموعه رمان بزرگسال براي نخستين بار توسط انتشارات پيدايش منتشر شد كه در كتابفروشیها به قيمت 160 ریال عرضه میشود.